خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
پنجشنبه 4 اسفند 1373 //23 رمضان 1415// 23 فوریه 1995
آقایان [مصطفی] میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، [فریدون وردینژاد=] مهدینژاد، [مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی] و [مجید] رضاییان، [معاون مدیرمسئول روزنامه ایران] آمدند. گزارش انتشار روزنامه ایران را دادند. خیلی مشتری دارد و یکصدهزار نسخه تیراژ آن در دقایق اول انتشار تمام میشود. مشکل کار در سوبسید [=یارانه] فراوان است که هر مقدار تیراژ بالا رود، سوبسید بیشتری میطلبد. گفتند که تا هفتصدهزار نسخه هم زمینه دارد و از سراسر کشور متقاضی بیجواب دارند؛ گفتم به طرف بالابردن تیراژ حرکت نمایند و سعی کنند با بالا بردن مقدار آگهی، کسب درآمدکنند. وعده کمک هم دادم. روزنامه خوبی شده است.
آقای [عباسعلی] وکیلی، [رییس ستاد رسیدگی به امور آزادگان] آمد. گزارش کار ستاد آزادگان را داد و از سازمان برنامه و بودجه، به خاطر عدم همکاری گلایه داشت؛ مطابق معمول. آقای [حسن] شفتی، [مدیرعامل شرکت هواپیمایی هما] آمد.
در خصوص اختلافاتش با آقای ترکان، [وزیر راه و ترابری]، توضیحات داد که بیشتر بر سر سطح مراعات امنیت پرواز است و برای ماندن سر کار اظهار تمایل کرد؛ برخلاف گذشتهها که بیشتر تمایل به کنارهگیری نشان میداد.
[آقای سید محمد صفیزاده، مدیرمسئول و] مدیران جدید روزنامه ابرار آمدند. گزارش کار و برنامه و سیاستها را دادند. از کادر گذشته عاقلترند. وعده کمک دادم و چند سئوال را جواب دادم.
عصر دکتر ولایتی و همکارانش در [سازمان همکاریهای اقتصادی] اکو آمدند. برنامه کار در اجلاس اسلامآباد و پیشنهادهای جدید برای کار اکو در جهت تأسیس مناطق آزاد و نمایشگاههای مشترک را آوردند.
افطار طلاب سابق مدرسه حقانی میهمانم بودند. حدود چهل نفر بیشترشان در امور قضایی و اطلاعاتی و فرهنگی مشغول هستند. بعد از افطار، سئوالاتی دربارة مسائل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی مطرح کردند و برای تأسیس حزب رسمی مشورت نمودند و درخواستهایی هم داشتند. به خانه آمدم. باران خوبی میبارید.