خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
دوشنبه 1 اسفند 1373 // 20 رمضان 1415// 20 فوریه 1995
مطابق معمول، دوشنبهها وقت ملاقات بیشتر در اختیار نمایندگان مجلس است. [آقای سیدمجتبی هاشمی]، نماینده و امام جمعه و فرماندار شهرضا آمدند. بیشتر از پیشرفتها و توسعه شهرستان گفتند و بسیار شاکر و راضی بودند. برای برنامههای تأسیس شهر صنعتی و نیز صنعتیشدن دشت مهیار و ضرورت انتقال آب از سولگون برای راه افتادن صنایع و مهاجر پذیری شهرستان را مطرح کردند و از رییس دادگستری شهر شکایت داشتند.
[آقای علیاکبر شعبانیفرد]، استاندار و [آقایان محمد حسنی و سیدحشمت موسوی]، نمایندگان استان ایلام آمدند. خیلی تشکر داشتند در بازسازی و طرحهای مهم اجرا شده و طرحهای مهم در دست اجرا و منجمله چندین سد بزرگ و کوچک و تقاضا داشتند برای افتتاح فرودگاه و کارخانه سیمان و تونل آزادی و... و اینکه در پاییز به ایلام بروم و برای حل مشکل معاودین و اعراب ایرانی مهاجر به عراق استمداد کردند.
آقایان [بیتالله] جعفری و [محمد] عباسپور، نمایندگان ارومیه و ماکو آمدند. تأکید بر تعجیل سفرم داشتند. برای افتتاح سد بارون و طرحهای دیگر، از توسعه استان تشکر دارند و برای گاز ماکو و اتوبان تبریز به مرز و... استمداد کردند و از امام جمعه آقای حسنی انتقاد داشتند و خواستههای دیگر. آقای جعفری از فائزه تعریف کرد؛ به خاطر سادگی و دلسوزیاش. در سفر ارومیه او را شناخته و متوجه شده است که چه شایعات مغرضانهای دربارة خانواده پخش میکنند.
آقای [محمدمهدی] مفتح، نماینده رزن آمد. برای آب و برق و عمران بیشتر منطقهاش استمداد کرد. مردم انتظار دارند به خاطر آشناییاش با من، کارهای مهم برایشان انجام دهند.
آقای [محمدحسن] قلی، نماینده الیگودرز آمد. مقداری از خط چپ منطقه بد گفت. به خاطر هم زندانی بودن با من در قبل از انقلاب، انتظار دارد او را تقویت کنند.
[آقای سیدمصطفی سیدهاشمی]، نماینده مراغه آمد. از اهمیت آثار تاریخی مراغه گفت و به خصوص از رصدخانه خواجه نصیرالدین طوسی و برای تکمیل بازسازیاش که با کمک من شروع شده و نیز برای فعال شدن فرودگاه شهر که به خاطر اختلافشان با شهر بُناب تعطیل مانده است، استمداد کرد و از نق زدن بعضی از مجلسیان، در مقابل دولت و حرکت مزاحم بعضی از [نمایندگان] جناح چپ خبر داد.
عصر در شورای اقتصاد چند مصوبه داشتیم. بعد از افطار به بیمارستان اختر رفتم؛ سعید [لاهوتی]، دو دندانم را پُر کرد.