چهارشنبه 12 بهمن 1373 // 1 رمضان 1415// 1 فوریه 1995
امروز اول ماه رمضان است. ساعت چهار صبح، برای مراسم سحر با زنگ ساعت بیدار شدم. چون هنوز رؤیت هلال رمضان ثابت نشده، رجائاً روزه دار شدیم. ساعت نُه صبح به دفترم رفتم.
آقای [محمدمهدی] آخوندزاده، سفیرمان در پاکستان آمد. وضع پاکستان و موفقیت دولت را توضیح داد و طرحهای راه و لوله که ایران در آنجا اجرا میکند و برنامه توسعه همکاریها را و پیشنهادهایی برای زمان سفرم به پاکستان داشت.
آقای [سیدرضا] زوارهای، [رییس سازمان ثبت اسناد و املاک] آمد. از ایذاء دیوان محاسبات شکایت داشت و بر ضرورت ایجاد امنیت اقتصادی برای توسعه کشور تأکید داشت. آقای فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. او هم شکایت از دیوان محاسبات داشت و گزارش پیشرفت پستهکاری در سمنان و توسعه کارخانههای تولید پنیر را داد.
دکتر [عبدالله] جاسبی، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی]، برای حل مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی در حصارک آمد و نیز برای مسائل معافیت سربازی دانشجویان و سوبسید [=یارانه] مواد غذایی استمداد کرد.
آقای [مصطفی] پورمحمدی، [معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات] آمد. گزارش دیدار با نمایندگان مردم چچن و استمداد آنها را داد و برای کمک سئوال کرد. گفتم باید بررسی شود. گزارشی از جلسات توجیهی برای معاونان وزرا و نمایندگان و همچنین به نتیجه رسیدن طرح ساخت هواپیما داد.
اخوی محمد، [قائممقام وزیر امور خارجه] آمد. پیشنهادی از یک شرکت روسی برای فروش موشکهای دوربرد و نیز انتقال نفت عراق از طرف ایران را گفت؛ گفتم در هر دو مورد جواب منفی بدهد. احتمالاً از منابع اطلاعاتی باشندکه برای کشف سیاست ما آمدهاند.
عصر در هیأت دولت، جلسه کوتاهی داشتیم. برای افطار به دفتر رهبری رفتیم. قبل از افطار، آیتالله خامنهای از روی نامه امام علی (ع) به مالک اشتر، نصیحتهایی نمودند که به نظر من خیلی مطلب داشت.
بعد از افطار به دفترم رفتم. کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. برای جواب مصاحبه با روزنامه ایران نیوز، به عفت کمک کردم. خبرها از آلمان، مرتباً از ضعف فاطی و استفاده از سرم حکایت دارد و عفت ناراحت است.