خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
سهشنبه 20 دی 1373 // 8 شعبان 1415 // 10 ژانویه 1995
ساعت هشت به فرودگاه رسیدیم. مهدی هم همراه من بود. فاطی شب مانده بود که امروز کارها را برای رسیدن عفت از مکه آماده کند. ساعت هفت و نیم صبح به سوی زاهدان پرواز کردیم. جمع زیادی از وزرا و نمایندگان مجلس و معاونان، آقایان [حمید] میرزاده، [مسعود روغنی] زنجانی، [علیمحمد] بشارتی، [اکبر] ترکان، [محمدرضا] نعمتزاده، [غلامرضا] فروزش، [عباس] آخوندی، [بیژن نامدار] زنگنه، [جلیل] بشارتی و حسین [مرعشی]، رییس دفتر همراه بودند. در مسیر مذاکراتی دربارة کارهای هر یک از وزرا در استان داشتیم.
ساعت نهونیم وارد فروگاه زاهدان شدیم. بعد از استقبال رسمی و مصاحبه به سوی شهر حرکت کردیم. استقبال مردم بسیار پُرشور و با توجه به سُنّیبودن نیمی از مردم، خیلی عجیب بود. دو طرف خیابانها را طناب کشیده بودند که مردم، حرکت را کند نکنند. اعتراض کردم، ولی دیگر گذشته بود. در سفرهای دیگر هم عتاب کردهام، ولی ملاحظات امنیتی را بر رضایت من مقدم میدانند؛ هر کسی به دیگری نسبت میدهد.
در مصلای شهر، در جمع خانوادههای ایثارگران، خیرمقدم و گزارش و سرود دختران شاهد و سخنرانی[1] تسلیتآمیز من انجام شد. به ورزشگاه بزرگ شهر رفتیم. جمعیت با شکوه و منظمی بود. [آقای حبیبالله محمدیان]، امام جمعه و [آقای سیدحسن ربانی]، نماینده رهبری برای اهل سنت و مولوی [محمد] اسحاق مدنی، [مشاور رییسجمهور در امور اهل سنت] صحبت کردند و ضمن خیرمقدم، خواستهها را طرح نمودند؛ خیلی مؤدب و کمتوقع و ستایش فراوان از من و تأکید بر وجود وحدت.
شیعه و سنی و جمع زیادی از علمای اهل سنت حضور داشتند. سخنرانی مفصلی کردم[2] و وضع محرومیت شدید استان قبل از انقلاب و خدمات مهم انقلاب و برنامههای آینده را توضیح دادم. برای مردم جالب بود و بعداً خیلیها تحسین میکردند.
مطابق معمول به استانداری رفتیم. در جمع علمای شیعه و سنی، حتی مولوی عبدالحمید [اسماعیلزهی]، پُرنفوذترین عالم اهل سنت که معروف به مخالفت با انقلاب است، آمده بود. همان سه نفر قبلی، شبیه همان صحبتها را کردند و من هم فصلی در موقعیت و وظایف روحانیت و ضرورت صمیمیت همه فِرَق اسلامی گفتم.[3]
ناهار را با جمع خوردیم و کمی استراحت کردم. نماز را قبل از جلسه علما خوانده بودم. در مسیر خط آهن، برای افتتاح طرح احداث خط آهن کرمان – زاهدان رفتیم که با آن، حلقه مفقودة خط سراسری اروپا به آسیا تکمیل میشود. مراسم کلنگزنی و پردهبرداری از لوح انجام شد.
سپس رفتیم و سیلوی شصت هزار تنی در حال احداث را دیدیم. خواستند که اجازه بدهیم، ظرفیت آن با هزینه کمی، صد هزار تن شود. سپس بیمارستان 540 تختخوابی در حال احداث را دیدیم که خیلی عظیم است. در آنجا طرحهای عمرانی وزارت مسکن و شهرسازی در استان هم توضیح داده شد. سپس کلنگ ساختمان سی و هشت هزار مترمربعی دانشگاه علوم پزشکی را به زمین زدیم؛ گفتند برای خلعید ارتش از زمین دانشگاه، دو سالی معطل شدهاند و بودجه اعتبارات در حسابشان مانده است. برای کلنگزنی طرح خط لوله آبرسانی از چاه نیمههای زابل به زاهدان رفتیم. در محل مخازن عظیم آب در دست ساخت، مراسم بود. [آقای بیژن نامدار زنگنه]، وزیر نیرو و مدیرکل [آب و برق] استان توضیح دادند. با دویست کیلومتر فاصله و هزار و پانصدمتر پمپاژ و صدمیلیارد ریال هزینه، طرح عظیمی را تشکیل میدهد. [آقای سیدحسن حسینیطباطبایی]، نماینده زابل گفت موافق نیست.
سپس کلنگ خط لوله را زدیم و رفتیم برای دیدن طرح سیلبند شهرکه توسط ستاد جبران خسارات حوادث، با 2/1 میلیارد تومان هزینه، ساخته میشود؛ با پانزده کیلومتر طول و نُه متر ارتفاع، ضمن حفظ شهر از خطر سیلاب، سالانه دو میلیون مترمکعب آب به سفره آب زیرزمینی تزریق میشود. مهندس [رسول] زرگر، [معاون هماهنگی امور عمرانی وزارت کشور]، توضیح داد که پیمانکار، نیروی انتظامی است که این هم جالب است. در برنامه دوم، سی میلیارد تومان، برای این گونه کارها دادهایم که برای پیشگیری حوادث اجرا میشود.
برای افتتاح کارخانه بیسکویتسازی نان قدس رضوی، متعلق به آستانقدس رفتیم. کارخانه تمام اتوماتیک و بدون دخالت دست است. من قسمت عمده از ارز آن را دادهام. نماز جماعت اقامه شد و در پایان بازدید، برای حضار صحبت کردم.[4] شعری در وصف من خوانده شد.
در مسیر از کنار میدان اسبسواری خصوصی عبور کردیم. اسبداران در کناره استقبال صمیمانهای داشتند و گل هدیه کردند و قربانی نمودند. برای افتتاح و تماشای کارخانه آرد [امیدیار] رفتیم؛ پنج کارخانه از این نوع، به زودی در استان افتتاح میشود.
سپس برای افتتاح 5800 شماره تلفن و 43 دفتر مخابراتی استان رفتیم. استماع گزارش و صحبت تشویقآمیز و صرف شام در استانداری و مراجعت به اقامتگاه و نوشتن خاطرات تا ساعت یازده شب و خواندن گزارشها به انجام رسید.
تلفنی با عفت که ساعت پنجونیم امروز از مکه برگشته است، صحبت کردم. از سفرش راضی است. روز پُرکاری بود. خسته خوابیدم، ولی به خاطر دیدن طرحهای موفق و نشاط مردم استان، بانشاطم.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اگر کسی بتواند تاریخ بشریت را تحلیل و بررسی و استنتاج کند، تحقیقاً به این نتیجه میرسد که عمده کارهای خوب، با ارزش، ترقی، تکامل و تعالی جامعه، ریشه در روحیات ایثار و فداکاری انسانها دارد و در نقطه مقابل، همه شرارتها و بدیها و ظلمها وستمها و عقبافتادگیها، ریشهاش در خودخواهی و خودپسندی و انحصارطلبی انسانها است و اگر از این زاویه به بشر نگاه بکنیم و مردم را تقسیم کنیم، آدمهای فداکار را با طول و عرضی که فداکاریشان دارد، در بخش خوبیهای تاریخ میبینیم و آدمهای خودخواه و خودپسند را در بخش رذالتهای تاریخ میتوانیم ببینیم. البته این فداکاری درجاتی دارد؛ بعضیها سرمایه کمی میگذارند و کمترین آن این است که به حق خودشان قانع باشند. اولین درجه فداکاری این است که انسان به نحوی از وقتش، از مالش، از امکاناتش و نیرویش به نفع دیگران استفاده بکند و در خدمت مردم باشد و اوج این فداکاری، این است که انسان، جان خود را در راه آرمان و خلقت خویش تقدیم کند. شما ایثارگران، امروز در درجات عالی قرار گرفتهاید،» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «امروز چهره عطوف و مهربان و صمیمی و انقلابی زاهدان برای ما و از طریق رسانهها برای مردم ما و دنیا مشخصتر میشود. این محبتهایی که در لحظه ورود و تا این لحظه ودر این اجتماع پرشکوه وکمنظیر شما مردم غیور این خطه، ما دیدیم، چیزی نیست که بتوانیم با الفاظ و با بیان، مراتب تشکر و قدردانی و حضور خودمان را ابراز کنیم. حتماً برای مردم ما و برای آنهایی که امشب این صحنه شکوهمند را و صحنههای شکوهمند خیابانهای زاهدان را با چهرههای مهربان این مردم خطه کویری و گرمازده اینجا میبینیم، چیز دیگری از آنچه که در گذشته از زاهدان میدانستند، در افکار آنها متبلور میشود. زاهدان بحمدالله و کل استان سیستان و بلوچستان، از یک توطئه شرورانهای که مستکبران تاریخ برای اینها در نظر گرفته بودند، نجات یافته است به سوی سعادت و تعالی و تکامل در حرکت است. از همه ابعاد، مردم این منطقه برای اولین بار در قرنهای اخیر تاریخ ایران، راه درستی را در مسیر حرکت تاریخی خودشان، دارند مشاهده میکنند و در سایه اسلام و انقلاب اسلامی، ظلم تاریخی و شدیدی که بر این منطقه شرق کشور ما تحمیل شده بود، از منطقه رخت برمیبندد و به جای آن حق و حقیقت و عدالت جایگزین میشود. البته در این مسیر هنوز گامهای اولیه برداشته شده، باید به انتظار گامهای بلند آینده باشیم.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «به خاطر محبتهایی که نسبت به من ابراز میکنید، شرمنده میشوم که زیادی است. من نمیدانم چگونه این را علاج بکنم؟ چون خودم را بهتر از شماها میشناسم و میدانم که لایق این حرفهایی که شماها میزنید، نیستم. بنده هم مثل بقیه طلبهها هستم؛ حالا قرعه به نام من افتاده است که مسئولیت سنگینتری بر دوش من است. خدا کند با این حرفهایی که آقایان میفرمایند، مغرور نشویم و محبتی که از مردم میبینیم، اشتباه نکنیم. دعا کنید، خداوند ماها را از لغزش غرور حفظ بکند. صفا و صمیمیتی که آقایان میفرمایند، بین اهل علم شیعه و سنی است، واقعاً مایه خوشحالی است و باید هم این جوری باشد. ما خودمان میدانیم و با مبانی و معارف خودمان آشنا هستیم. وقتی که حُسن نیت هست، هیچ دلیلی ندارد که به خاطر بعضی تفاوتها، در بعضی از برداشتهای ما از اسلام، نعُوُذُباللّه بین ما کینه باشد. این حق هر انسانی است، وقتی که مطالعه میکند، فکر میکند، یک چیزی را بفهمد، سپس به او عقیده پیدا میکند و بتواند نسبت به او برنامه داشته باشد؛ بنابراین به اسم این مسایلی که فعلاً هست و همیشه در همه ادیان هم بوده است، نباید اجازه دهیم که دلهایمان از هم جدا باشد و باید واقعاً با هم کار بکنیم.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «این یک واحد نمونه با ارزش مواد غذایی در کشور است؛ مخصوصاً با ارتباطی که با آستان قدس رضوی دارد. امیدوارم تا آخرکار، این محصول با همین سطح خوب و با کیفیت عالی در اختیار مردم قرار بگیرد و (مردم از خوان نعمت حضرت ثامنالحجج (ع) استفاده کنند. البته آستان قدس، با همتی که برادر بزرگوار ما، شخصیت معظمی از بزرگان انقلاب، جناب آقای واعظطبسی دارند، با همت خوبی که آنجا هست، در بسیاری از امور کشور دارد سرمایهگذاری میکند، خیلی از مشکلات کشور را با امکانات آستان قدس، با همتی که هست و با دستاندرکاران خوبی که در خدمت آستانه هستند، دارند رفع میکنند. اینجا از یک جهت برای ما ارزش اضافی هم پیدا کرده است که در یک استان محروم، چنین کارخانهای تأسیس شده است. برای آقایان خیلی آسانتر بود که در خود مشهد این کارخانه را بسازند، خودشان زمین داشتند و همه امکانات مورد نیاز هم بود و حتماً برایشان ارزانتر تمام میشد و کمدردسرتر بود، ولی زیباییاش این است که در زاهدان باشد.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.ٍ