خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
چهارشنبه 27 مهر 1373 13 جمادیالاول 1415// 19 اکتبر 1994
اول وقت، آقای ماهاتیر محمد، نخست وزیر و همسرش برای خداحافظی آمدند. مقداری دربارة جمعبندی توافقات، مذاکره کردیم. از همسرش هم احوالپرسی کردم؛ زنی مثل زن سلطان برونئی است. به ایران دعوتشان کردم.
برای مراسم خداحافظی به کاخ شاه رفتیم. به رسم آنها، کمی صحبت کردیم. عفت و علی هم با من بودند. مراسم با گارد احترام و موزیک برگزار شد. به سوی فرودگاه حرکت کردیم. در فرودگاه بینظم بودند. جای نشستن ما و زنان را عوضی معین کردند. سپس جابجا شدیم. پروازمان به خاطر بیانضباطی پاسداران، در تأخیر تحویل بارها، تأخیر داشت.
با وزیر امورخارجه قرار گذاشتیم که کرسی زبان فارسی و مالایی در دو کشور تأسیس شود. یک ربع به یازده صبح به وقت مالزی، به سوی تهران پرواز کردیم. در راه هم استراحت داشتیم و هم دربارة مسائل داخلی و بینالمللی و مبارزه با گرانفروشی و جمعبندی مسائل سفر مذاکره کردیم.
نزدیک ساعت دو بعد از ظهر به وقت تهران، در مهرآباد فرود آمدیم. استقبال رسمی انجام شد. بعد از مصاحبه[1] دربارة سفر، به سوی منزل حرکت کردیم. وزرای همراه را گفتم که به هیأت دولت بروند و گزارش سفر بدهند. در فرودگاه از موفقیت برنامه مبارزه با گرانفروشی و ارزان شدن بسیاری از کالاها، اظهار خوشحالی میکردند. عفت قبل از من به خانه رسیده بود؛ از سفرش راضی است.
[1] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.