خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
جمعه 22 مهر 1373 // 8 جمادیالاول 1415// 14 اکتبر 1994
تا ساعت هشت صبح خوابیدیم. گزارشها را خواندم. دیشب و امروز مقداری تلویزیون اندونزی را تماشا کردم. تعداد نُه کانال دارند که سه کانال آن خبری است. سرگرمکنندهتر، متنوعتر و هنرمندانهتر از تلویزیون ما است.
برای مذاکرات و ملاقاتها به ساختمان دیگری در همین محوطه رفتیم. ابتدا ملاقات و مذاکره دستهجمعی داشتیم؛ فقط تشریفات بود و چند کلمهای از وضع طبیعی و مبارزه با پشهها صحبت شد. اندونزیاییها رسم ندارند که مذاکرات مثل بسیاری از جاهای دیگر در اطراف میز باشد؛ گروههای تخصصی از وزیران و کارشناسان، جداگانه به مذاکره پرداختند و من و سوهارتو، به طور خصوصی مذاکره کردیم. در مذاکره ما، آقای سید حسین مرعشی، رییس دفترم، یادداشت برمیداشت و یک مترجم از ما و یک مترجم از آنها و یک یادداشتبردار از آنها بود. من به فارسی و او به زبان بومی خودشان حرف میزدیم و از طریق زبان انگلیسی متصل میشد.
ایشان جمعبندی از برنامههای پنجگانه پنجسال گذشته اندونزی بعد از سوکارنو، به اسم برنامه بیست و پنج ساله اول پرداخت و اهداف برنامه بیست و پنج ساله دوم را
بیشتر بر توسعه و ارتقای سطح زندگی دانست. درآمد سرانه مردم را فعلاً حدود هفتصد دلار گفت و دورنمای آینده را توصیف کرد. من هم تحلیلی از برنامه اول ایران و تعدیل اقتصادی و حرکت در جهت خودکفایی و کم کردن نیازهای وارداتی و ارزی را تشریح نمودم و او را تشویق کردم که از تجربه ما، خوب و بیشتر استفاده کند. وارد موضوعات خاص و جزیی نشدیم.
به اقامتگاه برگشتیم. سپس برای اقامه جمعه به مسجد استقلال رفتیم. جمعیت خوبی در نمازجمعه جمع بودند. بیشتر جوان بودند؛ منظم و بدون سروصدا. مسجد بزرگی است. دولت ساخته است. خطیب جمعه و امام جمعه یکی نبود؛ یکی خطبه خواند و دیگری نماز. خطبهها کوتاه و عربی و فاقد مطالب اجتماعی و سیاسی، شامل حمد و ثناها و دعا و قرآن و نصایح اخلاقی اسلامی سطحی بود.
بعد از نماز، مردم با احساسات گرم به طرف من هجوم آوردند. سعی میکردند دستشان را به من برسانند. از جلوی صفوف مردم عبور کردم و به احساسات پاسخ دادم. کلمات اللهاکبر و رفسنجانی و اسلام و ایران زیاد تکرار میشد. بیرون مسجد به احساسات مردم که در بالکنهای اطراف ازدحام کرده بودند، پاسخ دادم.
وزیر همراه من، وزیر مسکن آنها بود که اطلاعات کمی داشت؛ حتی خیال میکرد سطح زیربنای مسجد پنجهزار متر است و در عین حال میگفت، صد هزار نفر برای نماز ظرفیت دارد؛ بعداً به ده هزار متر در سه طبقه اصلاح کرد. دربارة تعداد تولید آهن و فولاد کشورش هم بیاطلاع بود. گفت 22 میلیون تن سیمان تولید میکنند.
در محوطه باغ کاخ هم مسجدی دارند که جمع زیادی از مردم برای نماز جمعه اینجا آمده بودند. گفت در همه مؤسسات دولتی و سازمانها، مسجدی برای نماز وجود دارد.
برای سفر به باندونگ، از مسجد یکسره به فرودگاه رفتیم. با دو هواپیما به باندونگ در 180 کیلومتری شرق جاکارتا، برای بازدید کارخانجات هواپیما و هلیکوپترسازی پرواز کردیم. با استقبال استاندار و مدیران کارخانه، به محل اداری رفتیم و توضیحات شنیدیم.
در سال 1976 تأسیس شده است. شانزده هزار نفر کارکن دارد. یک هواپیمای 36 نفره با شرکت اسپانیا مونتاژ میکنند. نیمی را اینها و نیم دیگر را آنها در اینجا و آنجا میسازند. خودشان یک هواپیمای پنجاه نفره طراحی کردهاند و بناست بهزودی اولین فروند آن تولید شود؛ آن را هم با شراکت خارجیها میسازند و موتور و اجزای الکترونیک آن وارداتی است. سه نوع هلیکوپتر پلیسی پل آمریکایی «سوپرپوما» فرانسوی مونتاژ میکنند.
از کارخانه و سالنهای موتناژ بازدید کردیم. ماشینهای زیادی دارند و سفارشات قطعهسازی برای بسیاری از هواپیماسازیها و ماشینهای بزرگ را میپذیرند. آقای سوهارتو گفت، تاکنون 4/1 میلیارد دلار سرمایهگذاری کردهاند. ما چند سوپرپوما از آنها خریدهایم، ولی پیش پرداخت را ندادهایم و معوق مانده است.
سپس با مینیبوس رفتیم و گشتی در شهر باندونگ زدیم. شهر تمیزی با خیابانهای تنگ است. نماز عصر را نخوانده بودیم؛ عجله کردیم که به فرودگاه برسیم. غروب در مسجدی بزرگ و نوساز، نزدیک فرودگاه، نماز خواندیم. ناگهان باران سیلآسایی گرفت که مردم آن را به یمن قدم گفتند. از مقابل موزهای که محل کنفرانس معروف باندونگ[1] است، عبور کردیم؛ فرصت بازدید نداشتیم. مغرب پرواز کردیم به سوی جاکارتا کمی خوابیدم. خسته بودم.
سپس آقای سوهارتو و خانوادهاش آمدند؛ همسر و دو دختر و عروسش. میهمانی خانوادگی بود. از ما هم عفت و فاطی و فائزه و مهدی و فرشته و خانم نقاش و حسین و کاظم و علی بودند. مذاکرات زیاد خصوصی داشتیم. روی اجازه پرواز ایرانایر به جاکارتا و ساخت کارخانه نساجی در ایران، با شرکت آنها، تأکید کردیم.
خانم [سیتی هارتیناه، همسر آقای] سوهارتو گفت، مشغول احداث مزرعهای توریستی است که تمام میوههای اندونزی در آن جمع است؛ به صورتی که توریستها از درخت مورد دلخواه خود بچینند و بخرند. دیروقت خوابیدیم.
[1] - کنفرانس باندونگ در سال ۱۹۵۵ میلادی، با شرکت ۲۹ کشور جهان که خود را مستقل از اردوگاه غرب و شرق میدانستند، در شهر باندونگ اندونزی انجام شد و به این ترتیب «جنبش عدمتعهد» پایهگذاری شد. برگزارکنندگان این کنفرانس، (کشورهای اندونزی، برمه، پاکستان، سریلانکا و هند بودند و هماهنگکننده آن روسلان عبدالغنی، دبیرکل وزرات امور خارجه اندونزی بود. جواهر لعل نهرو از هند، سوکارنو از اندونزی، جمال عبدالناصر از مصر و چوئن لای از چین، از جمله شخصیتهایی بودند که در این همایش حضور داشتند. ایران نیز در این کنفرانس شرکت کرده بود.