شنبه 19 شهریور 1373 3 ربیعالثانی 1415// 10 سپتامبر 1994
با برنامه روایت فتح دربارة شرایط شروع حمله عراق به ایران و خدمات هوانیروز و زحمات شهید شیرودی و شهید کشوری و اهمیت عملیات والفجر و نقش غواصان صفشکن، مصاحبه طولانی داشتم.[1] سپس قطعه فیلمی از مذاکرات من با شهید شیرودی در پادگان ابوذر در آخر سال 1359 نمایش دادند.
ظهر محسن آمد و گزارشی از سفر چین داد. دکتر حبیبی برای امور جاری آمد. عصر برای استقبال از [آقای فاروق احمدخان لغاری]، رییسجمهور پاکستان به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم. به موقع رسیدند. پس از استقبال رسمی و مصاحبه دو نفرمان، آنها به حرم امام خمینی (ره) رفتند و من به دفتر برگشتم. تا ساعت هفت کارها را انجام دادم و بعد به سعدآباد رفتیم.
بعد از نماز مغرب و عشا، مذاکرات شروع شد. قرار بود قبل از نماز باشد، اما به خواست آنها به تأخیر انداختیم. در مذکرات، مطالب زیادی مطرح شد؛ همکاری دوجانبه در نفت، گاز، تجارت، تکنولوژی، سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو)، امنیت، امور نظامی، تسلیحاتی، همکاری در کشمیر، افغانستان، بوسنی و هرزگوین، قرهباغ و مسائل دیگر. معمولاً وحدتنظر بود و اظهار نارضایتی از سطح نازل همکاریها میشد.
سپس سر میز شام رفتیم و مذاکرات خصوصی ادامه یافت. از آقای نوازشریف، بهخاطر اعلان داشتن بمب اتمی پاکستان انتقاد داشت. میگفت، کار سیاسی کرده و اسباب زحمت شده است. ژاپنیها و آمریکا فشار را زیاد کردهاند و از همکاری وسیع اسراییل و هند، احساس خطر داشت؛ برای توجه ما در رابطه با هند، از خطر هند و موشکهای میانبرد هند و از نیروهای دالان نظامی هند و از مظالم هند در کشمیر گفت و از طرح عبور گاز ایران برای هند از طریق پاکستان اظهار خوشحالی کرد و گفت در پاکستان همه موافقت دارند و ارزش اقتصادی و امنیتی این خط برای پاکستان را میدانند و خوشحالاند. از پیشرفت دولت در امور اقتصادی و سرمایهگذاری بخش خصوصی و امکان جذب سرمایههای بخش خصوصی آمریکا در بخش انرژی هم گفت.
دیروقت به خانه برگشتم. خاطرات را نوشتم و خوابیدم.
[1] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای سال 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.