خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

  • سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۷۳

 

سه‌شنبه 1 شهریور 1373 //14 ربیع‌الاول 1415// 23 آگوست 1994

 

ساعت ده صبح، برای استقبال از [آقای صفرمراد نیازُف]، رییس‌جمهور ترکمنستان و همراهان، به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم؛ به موقع رسیدند. مطابق معمول، با جمع زیادی از وزرا و معاونان آمد. استقبال رسمی و مصاحبه انجام شد.[1] برای تکمیل مذاکرات، برای احداث خط لوله گاز از طریق ایران به ترکیه و اروپا آمده‌اند. در مسیر تا سعدآباد، انتقاداتی نسبت به رؤسای جمهور اُزبکستان و قزاقستان داشت و از مشکلات آنها و سوءتدبیرشان و از حُسن رابطه خودش با روسیه و موافقت روسیه و آمریکا، با عبور لوله از ایران، علی‌رغم مخالفت سابقشان و از اختلاف بین آقای [بوریس] یلتسین و [ویکتور] چرنومیردین و تصمیم یلتسین به حذف او تا چند ماه آینده گفت.

نیم‌ساعتی در باغ سعدآباد قدم زدیم. با وزرا صحبت کردیم. سپس مذاکرات خصوصی با آقای نیازُف داشتیم. از مشکلات ترکیه و ضعف تاریخی اقتصاد ترکیه و کسالت آقای دمیرل و دلایل موافقت روسیه با انتقال بخشی از گاز ترکمنستان از طریق ایران، علی‌رغم خسارتی که برای روسیه دارد، گفت. امتیازاتی در خاک ترکمنستان به روسیه داده و بناست که روس‌ها در احداث خط لوله در ترکیه شریک باشند و تصمیم روسیه به قطع گاز از ترکیه در سال‌های آینده و... مطالب زیادی گفت.

در جلسه مذاکرات رسمی و علنی، کلیاتی دربارة همکاری‌ها و به خصوص خط لوله صحبت کردیم. عصر ساعت چهار بعد از ظهر، در تالار وزارت امور خارجه در کمیسیون بررسی خط لوله شرکت کردیم. نمایندگان روسیه، ترکیه و قزاقستان هم بودند. من و آقای نیازُف، صحبت کوتاهی درباره اهمیت کار کردیم. آن‌ها به کار ادامه دادند.

من به دفترم برگشتم. کارهای دفتر را انجام دادم. شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. بحث دربارة تعطیلی‌های کشور بود. بعضی معتقد بودند، زیاد است و بعضی قبول نداشتند؛ ناتمام ماند.

بعد از نماز مغرب به سعدآباد رفتم. در مراسم امضای توافقنامه‌ها شرکت کردیم: یک توافق بین ایران و ترکمنستان برای احداث خط لوله و یک توافق با امضای پنج کشور ایران، ترکیه، ترکمنستان، روسیه و قزاقستان. سپس من و آقای نیازُف، صحبت کوتاهی کردیم.

سپس برای شام به طبقه بالا رفتیم؛ ضمن صرف شام، صحبت خصوصی زیادی داشتیم. به تمام سئوال‌ها به خوبی جواب داد، گرچه از اسرار باشد. مدعی است، هیچ چیز را از من مخفی نمی‌دارد. تأکید داشت که روس‌ها می‌خواهند از طریق ترکمنستان، اسلحه به دیگران بفروشند؛ شاید برای تشویق ما برای خرید سلاح می‌گفت. دیروقت به خانه آمدم.

 

[1] - رجوع‌کنید کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، مصاحبه‌های سال 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.