شنبه 13 فروردین 1373 20 شوال 1414 // 2 آوریل 1994
امروز [سیزده بدر] هم مثل دیروز گذشت؛ با این تفاوت که دو ساعتی در دریاچه، به راندن قایق پدالی پرداختم. چند نفر از بچهها هم با من بودند و آخر کار قایق دوم را هم که فرمانش خراب شده بود، یدک میکشیدیم. ورزش خوبی است. خیلی خسته شدم و از خواب قیلوله، برای رفع خستگی استفاده کردم.
بعد از ظهر، عفت و فاطی و سعید و بچهها که از رفسنجان مراجعت کرده بودند، به ما ملحق شدند و دو سه ساعتی بودند. سپس با هم به تهران برگشتیم؛ چون معمولاً روز سیزده بدر، نزدیک غروب، راههای ورودی شهر ترافیک سنگین میشد، زودتر حرکت کردیم. در جنوب سد لتیان، اتومبیل حامل من پنچر شد. قدری صبر کردیم تا پاسداران چرخ را عوض کردند. ساعت ششوربع به خانه رسیدیم.