خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

  • شنبه ۱۱ تیر ۱۳۷۳

شنبه 11 تیر 1373 22 محرم 1415 // 2 جولای 1994

 

 تا ساعت یازده کارها انجام شد. برای شرکت در مراسم ملاقات آقای [حیدر] علی‌اف با آیت‌الله خامنه‌ای، به دفتر رهبری رفتم. قبل از جلسه، با آیت‌الله خامنه‌ای در مورد مسائل مطرح شده با آقای علی‌اف در مورد جنگ قره‌باغ و پیشنهاد روس‌ها برای حضور در مرز مشترک ایران و آذربایجان و فاصله بین نیروهای ارامنه و آذری در خاک آذربایجان

 صحبت کردیم؛ ملاقات طول کشید.

به دفترم رفتم. آقای اشمیت [باوِر، مشاور صدراعظم آلمان و مسئول هماهنگی سازمان‌های اطلاعاتی]، همراه دو مسئول امنیتی این کشور، با نامه آقای [هلموت] کهل، صدراعظم آمدند. از آزادی شیمکوس تشکر کردند و دربارة بررسی سرنوشت پنج نفر مفقودان ایرانی در لبنان و سرنوشت [رون آراد]، خلبان اسراییلی صحبت نمودند که من تأکید کردم، به خاطر دیپلمات بودن اینها در مقابل جنایتکار جنگی بودن خلبان اسراییلی، اولویت باید به مفقودان ما داده شود.[1]

عصر آقایان [علاءالدین] بروجردی، [معاون آسیا و اقیانوسیه و مسئول ستاد افغانستان وزارت امور خارجه] و [غلامرضا] حدادی، [سفیر ایران در کابل] آمدند. گزارشی از
اوضاع افغانستان دادند و پیشنهادهایی برای آینده افغانستان و نحوه کمک ایران ارائه دادند؛ معتقدند وضع ایران در آنجا، به خاطر حُسن‌رابطه با همه طرف‌ها، بهتر از همه کشورهای ذی‌دخالت است.

آقای علی‌اف، [رییس‌جمهور آذربایجان] و همراهان آمدند. در اکثر موارد مذاکرات، با طرف‌های مذاکره، اختلاف‌نظر داشتند. جداگانه با همه آنها مذاکره کردیم و به توافق نسبی رسیدیم، جز در مورد کمیته حمل و نقل که به امضا نرسید. بقیه اسناد به امضا رسید. از ساعت پنج و نیم بعد از ظهر تا ساعت نُه ونیم شب، مذاکرات و مراسم طول کشید. خیلی‌سخت‌گیر بودند؛ ظاهراً از مخالفان داخلی خود واهمه دارند.

جواب سئوال و مشورت او در مورد پیشنهاد روس‌ها را دادم که با استقرار نیروهای روسی در مرز خودمان مخالفیم و در مورد حائل شدن هم باید تلاش کرد، نیروهای چندملیتی باشند. اگر روس‌ها اصرار دارند که تنهایی باشند، با مذاکرات تصمیم را به عقب بیندازند و زمان بخرند. گفت، نظر خودشان همین است. در فرودگاه [مهرآباد] هر دو نفر مصاحبه نمودیم و با بدرقه رسمی رفتند. ساعت یازده شب به خانه رسیدم. عفت و خواهرانش به قم رفته بودند.

 

[1] - در ۱۴ تیرماه سال 1361 هنگامی که چهار ایرانی شامل آقایان احمد متوسلیان، وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی، کاردار سفارت ایران، کاظم اخوان، عکاس خبرگزاری ایرنا و تقی رستگار مقدم، کارمند سفارت، راهی سفارت ایران در بیروت بودند، در یک پست بازرسی توسط یک گروه شبه نظامی مسیحی لبنانی (فالانژها) ربوده شدند. گفته می‌شود که این افراد در اسراییل در اسارت هستند.