خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372 / کتاب «صلابت سازندگی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372 / کتاب «صلابت سازندگی»

در خیابان‌ها، جامعه روحانیت مبارز و خانه کارگر، عکس‌ها و پوسترهای تبلیغاتی زیادی از من گذاشته‌اند؛ پیغام دادم که اسراف نکنند.

  • سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۷۲

سه‌شنبه 11 خرداد 1372   |10 ذیحجه 1413 1 ژوئن 1993

 

در خانه بودم. محسن آمد. راجع به شرارت‌های باند دلال در ارتباط با طرح‌های نفت وگاز گزارشی داد و مزاحمت‌های آنها برای شرکت سازه‌های دریایی را گفت. عصر برای شرکت در مراسم ورزشکاران باستانی به زورخانه بانک ملی رفتم؛ مراسم باحالی داشتند و هر یک به نحوی هنرنمایی کردند. بازوبند پهلوان [ایوب] بنی‌نصرت از تبریز را دادم. آن‌ها هم بازوبند پهلوانی به عنوان قدردانی به من دادند. درخواست یک ساختمان برای ورزش باستانی کردند؛ پذیرفتم. صحبت کوتاه تشویق‌آمیز نمودم.[1] نزدیک غروب برگشتم.

 در خیابان‌ها، جامعه روحانیت مبارز و خانه کارگر، عکس‌ها و پوسترهای تبلیغاتی زیادی از من گذاشته‌اند؛ پیغام دادم که اسراف نکنند. تا آخر شب کارها را انجام دادم.

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «گاهی بعضی‌ها بعد از انقلاب در ذهن‌شان این بود که خیال می‌کردند ورزش را باید یک کار لوکس و حاشیه‌ای حساب کنیم که تصور اشتباهی بود. ورزش، جزو عالی‌ترین کارهای انسانی است و باید در متن زندگی ما باشد. ما می‌دانیم، اگر جسم مردم سالم نباشد، نمی‌توانند روح سالم و در نتیجه جامعه سالم داشته باشند. بدون ورزش نمی‌شود روحیه سالم یا جسم سالم داشت. جامعه ورزشکار ما پیام آور نشاط، شادابی، سلامتی، مردانگی و صمیمیت است و این امر نزد مردم ما شریف‌ترین و بارزش‌ترین فرهنگ می‌باشد.»