خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1372؛ کتاب صلابت سازندگی
جمعه 7 خرداد 1372 | 6 ذیحجه 1413 28 می 1993
دیشب دیروقت محسن رضایی، [فرمانده کل سپاه پاسداران] که مطلع شده بود من گفتهام آقای [علیمحمد] بشارتی، فردا قبل از [خطبههای] نماز جمعه تهران صحبت کند و به اقدام سعودیها اعتراض نماید، تلفنی درخواست کرد که او را از این صحبت معاف کنم، زیرا ممکن است در خطابه دچار احساسات شود و حرفهای بیحساب بزند؛ قبول کردم.
تمام روز در خانه بودم و بیشتر وقتم به قدم زدن و مطالعه گزارشها و استراحت گذشت. عفت همراه بچهها به کرج رفت. پیش از ظهر، آقای ریشهری از مکه تلفنی گفت که سعودیها بعثه را به محاصره در آوردهاند. خواستار کمک برای رفع این مشکل شد؛ چون رفت و آمد به بعثه مقدور نیست و کارهای مراسم را نمیتوانند انجام بدهند. به دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه] گفتم که اقدام کند. دکتر هادی [نجفآبادی] را هم که همانجا بود، مأمور کردم که در آنجا اقدام کنند. عصر خبر آمد که رفع حصر شده است.
دکتر ولایتی آمد و گزارش سفر به اسپانیا، گرجستان و کشورهای جنوب خلیج فارس را داد. معتقد است اسپانیاییها مایل به توسعه روابط با ایران هستند و [آقای فیلیپ گونزالس]، نخستوزیر این کشور میخواهد به ایران بیاید. گفت شاه فهد برای سفر به ایران و نیز برای همکاری در کمک به بوسنی و نیز مبارزه با جعل مالیات غربیها بر نفت جدی است. از شیخ زاید [بن سلطان آل نهیان، حاکم امارات متحده عربی] و پسرش حمدان، فهمیده که آنها مایل به تیره شدن روابط با ایران در شرایط فعلی نیستند و بنای ادامه مذاکرات گذاشته شده است. قرار شد بدون عجله اقدام کنیم. قطریها هم مسأله گرفتن آب و عبور دادن لوله گاز از ایران را جدی گرفتهاند. گرجستان هم اهمیت زیادی برای همکاری با ایران قائل است. قرار شد بیانیهای علیه [عربستان] سعودی، از سوی وزارت امور خارجه صادر شود.