خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1372؛ کتاب صلابت سازندگی
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1372 | 20 ذیقعده 1413 13 می 1993
بعد از نماز صبح کارها را انجام دادم. شورای تبصره 55 [قانون بودجه] جلسه داشت. کارشناسان نتوانسته بودند در جلسه خود، برای تصمیم اعتبارات به توافق برسند. بار دیگر همه صحبت کردند و اعتبارات خود را کم دانستند؛ با پیشنهاد متعادل من، بریده شد و هم قبول کردند.
دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. دربارة مسائل خارجی و مجلس و کابینه و مرکز تحقیقات استراتژیک صحبت کردیم. دکتر [عبدالله] جاسبی آمد و برای محتوا و برنامه و شیوه تبلیغاتیاش مشورت کرد. امروز از استخر استفاده کردم.
عصر برای بازدید بیمارستان جهادسازندگی، [واقع در خیابان پاستور]، جنب نهاد [ریاست جمهوری] رفتم. از بخش سنگشکن بازدید کردم. در بخش دندانپزشکی برای نایتگارد [= محافظ دندان] که اخیراً گم شده است، قالب گرفتند و کمی هم اصلاح دندانها و معاینه شد. بازدیدی کردم از لحاظ ایمنی منطقه و مرکز رهبری که به خاطر مراجعات زیاد، مورد صحبت است.
در جلسه شورای اقتصاد، خط مشیهای صنعت و معدن و ارزی و فرهنگی تصویب شد. آقای [هلموت] کهل، صدر اعظم آلمان تماس تلفنی گرفت. مذاکرات، دوستانه و تعارفآمیز بود. گفت که نامهای با پیک مخصوص میفرستند. از اوضاع اعتصابات کارگری آلمان شرقی پرسیدم؛ گفت مشکلی هست، ولی قابل حل است و با اهمیتی که وحدت دو آلمان دارد، تحمل این گونه مشکلات قابل پذیرش است.
دکتر عادلی، [رئیس کل بانک مرکزی]، خبر داد که دلالهای ارز کمکم دارند از مقاومت دست برمیدارند و سیر نزولی قیمت ارز ادامه دارد و خریدار کمتر شده است. شب به خانه آمدم. فاطی هم آمده بود. با هم شام خوردیم.
سه روز خاطرات مانده را نوشتم و خوابیدم. باران میبارد. در استان آذربایجانغربی باران و خرابی سیل، زیاد داشتهایم. این همه باران در این فصل از سال عجیب است.