خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1372؛ کتاب صلابت سازندگی

چهارشنبه 22 اردیبهشت 1372  19 ذیقعده 1413 12 می 1993

تا نزدیک ساعت ده صبح کارها را انجام دادم. آقای [محسن] قرائتی آمد و برای امر به معروف کمک خواست و گفت گروه دوازده نفره‌ ستاد هدایت امر به معروف به ریاست آقای [احمد] جنتی تشکیل داده‌اند و کمک خواست. اجازه خواست که آقای جنتی، وزیران را برای طرح و برنامه و استمداد از آنها دعوت کند. گفتم وزرا از دست آقای جنتی ناراحت‌اند و جلسه‌شان اثر منفی خواهد داد. از افراط‌کاری‌های آنها انتقاد کردم؛ قول داد معتدل عمل کنند.

سفیر زلاندنو برای تقدیم استوارنامه آمد. مقداری از اوضاع کشورش پرسیدم؛ منجمله مسأله فرمانداری خانم نماینده ملکه انگلیس که گفت موافق و مخالف دارد. رییس پارلمان اوکراین آمد. برای کمک نفتی و معاملات تجارتی استمداد کرد و برای در اختیار گذاشتن امکانات صنعتی اظهار آمادگی نمود. گفت به خاطر کمی ارز و انرژی و مواد اولیه، بسیاری از صنایع‌شان خوابیده و خشکسالی از محصولات کشاورزی کاسته و مسأله منطقه کریمه[1] و اختلاف با روسیه رنج‌شان می‌دهد.

آقای [عبدالحسین] وهاجی، [وزیر بازرگانی] آمد. گزارش سفر به کشورهای آسیای میانه را داد. در اُزبکستان و قزاقستان، خوب تحویلش نگرفته‌اند؛ دستاورد مهمی نداشت.

کمیته توسعه صادرات جلسه داشت. گزارش کار دادند و دربارة تسهیلات به صادرکنندگان، با ارائه وام و مقررات ساده و بیمه و حمل و نقل تصمیم گرفتیم. عصر هیأت دولت جلسه داشت. تصمیم گرفتیم که شهر مسجدسلیمان[2] را نوسازی کنیم و مشکلات نشت گاز از مخازن، چاه‌ها و لوله‌ها را کم کنیم و در کنار شهر، شهر جدیدی بنا کنیم.

 شب را در دفترم ماندم و تا نزدیک نیمه شب کار کردم.