خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1372؛ کتاب صلابت سازندگی
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1372 | 29 شوال 1413 22 آوریل 1993
ساعت هشت و نیم به دفترم رسیدم. ساعت ده صبح، [آقای وین لوین]، سفیر آکرودیته[1]
برمه برای تقدیم استوارنامه آمد. لباس مخصوصی داشت. سپس [آقای مصطفی سی سه]، فرستاده ویژه آقای عبدودیوف، رئیس جمهور سنگال آمد. فرانسه و عربی تکلم میکرد. از مواضع اسلامی و ضداستکباری ما تجلیل کرد و مدعی شد که آنها هم مواضع ما را قبول دارند و به خاطر عدم شناسایی اسراییل تحت فشار هستند و در انتخابات آینده مجلس، احزاب رقیبشان از سوی استکبار تقویت میشوند و احساس خطر میکنند. با این توضیحات، از ما در حدود سه - چهار میلیون دلار کمک مالی برای تبلیغات انتخابات مجلس خواست. گفتم چون کمک خارجی ما باید با تصویب پارلمان باشد، بررسی میکنیم.
مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسه داشت. دو دستور نیمه تمام مورد بحث قرار گرفت و ادامه آن به جلسه بعد موکول شد. تا عصر کارها را انجام دادم و قبل از مغرب برای دیدن تعمیرات در دست اجرا به منزل رفتم؛ پسندیدم. به اقامتگاه آمدم. با عفت و فاطی و علی شام خوردیم. یاسر از ارومیه تلفن کرد و گفت میخواهد تا نخجوان[2] برود و شنبه برمیگردد.
[1] - سفیر آکرودیته، سفیری است که علاوه بر نمایندگی سیاسی دولت متبوع خود در کشوری که مقیم است، در کشور مجاورآن نیز به عنوان سفیر آکرودیته فعالیت میکند و از نظر حقوق کنسولی، مانند سفیر مقیم است.
[2] - جمهوری خودمختار نخجوان، بخشی از جمهوری آذربایجان است که در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و از شمال و مـشرق مــحدود بــه جــمهوری ارمنستان، از جنوب محدود بــه ایران و از غرب محدود به ترکیه است.