خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1372؛ کتاب صلابت سازندگی
چهارشنبه 4 فروردین 1372 |30 رمضان 1413 24 مارس 1993
بعد از نماز صبح و استماع اخبار، همراه با پاسداران و آقای [حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رئیس جمهور] به سوی تهران پرواز کردیم. به دفترم رفتم و گزارشها را خواندم.
به دفتر آیت الله خامنهای رفتم. چندین زوج برای عقد ازدواج و چند طلبه برای عمامه گذاشتن آنجا بودند. سایر سران[1] هم آمدند. با هم به جلسه رسمی عید رفتیم. من تبریک
گفتم[2] و رهبری صحبت کوتاهی داشتند.[3]
در دفترم، جمعی از وزرا و نمایندگان و مدیران برای تبریک آمدند. آقای [علیاکبر] ناطق نوری، [رئیس مجلس شورای اسلامی] آمد؛ راجع به انتخابات ریاست جمهوری صحبت شد.
به فرودگاه رفتیم و بلافاصله به سوی کیش پرواز کردیم. در راه آقای میرزاده مقداری از عملکرد آقای [محسن] مهرعلیزاده، مدیریت قبلی [منطقه آزاد کیش] گفت و راجع به ضرورت انتقال دفاتر شرکتهای دولتی از تهران و کم کردن حقوق مدیران این شرکت بحث شد.
بعد از ناهار و استراحت به دریا رفتیم. ساعتی جت اسکی سوار شدم. سپس به نخلستان رفتیم؛ جدیدالاحداث است. به نظر میرسد رشد خوبی دارد و بر نشان داده است. از پارک جنگلی و خیابانها و سواحل و مسجد در دست تعمیر و توسعه شیعه بازدید کردیم که جالب بود.
شام را هم مطابق معمول، دسته جمعی صرف کردیم. کمی در ساحل دریا پیادهروی کردم و خاطرات دو روز گذشته را نوشتم. مقداری با محسن راجع به مجموعه فرهنگی رفسنجان[4] صحبت کردم. مقداری هم با حاجیه والده[5] صحبت کردم. به مهدی گفتم کیش را به والده نشان دهد. بچهها به گردش رفتند و من استراحت کردم.
[1] - در سال 1372، آقای علیاکبر ناطق نوری، ریاست مجلس شورای اسلامی و آقای محمد یزدی، ریاست قوه قضاییه را عهدهدار بودند.
[2] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1372، زیر نظر عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1394.
[3] - آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب، در بخشی از سخنان خود گفتند: «ما در این ماه رمضان، بارها و بارها عرض کردیم که «اللّهم غیّر سوء حالنا بحُسن حالک». از خدای متعال خواستیم که بدحالیِ ما را به برکت و لطف خودش، به حالی نیکو تغییر دهد. اگر این بشود، به فضل الهی، همه مشکلات حل خواهد شد. بخصوص هریک از ما که بار مسئولیتی را در سطح کشور بر دوش گرفتهایم؛ چه مسئولیتهای کوچک و چه مسئولیتهای بزرگ به همان اندازه، بیشتر به این تغییر حالت احتیاج داریم و بیشتر باید از سوء حالِ خودمان بنالیم. بنده خودم را عرض میکنم که بیش از شما به این معنا ابتلا و به این تغییر احتیاج دارم. این، در یک کشور و در یک ملت، کلید حرکت و تحوّل است. «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم.» آنچه که در انفس آنهاست، در خودهای آنهاست، در جانهای آنهاست، باید تحوّل پیدا کند تا امور زندگی متحوّل شود.» منبع: آرشیو دفتر حفظ و نشر آثار حضرتآیتالله خامنهای.
[4] - در سال 1371، اندیشه ایجاد مرکز اسناد، کتابخانه و موزه هاشمی رفسنجانی را رؤسای دانشگاه ولیعصر (عج)، دانشکده علوم پزشکی، پیام نور، تربیتمعلم ضمنخدمت امام صادق (ع) و دانشگاه آزاد اسلامی رفسنجان، از سوی دانشگاهیان این شهر در قالب نامهای به رییسجمهور مطرح کردند. متعاقب این درخواست، آیتالله هاشمی موافقت نمود که بخش مهمی از اسناد، اشیاء و مدارک تاریخی متعلق به خود را به این مجموعه فرهنگی واگذار کند. این ( مرکز اکنون از جمله مراکز فعال فرهنگی در استان کرمان به شمار میرود و سالیانه چندین هزار نفر از آن بازدید میکنند.
[5] - بانو ماه بی بی صفریان، مادر آیتالله هاشمی، در سال 1374 از دنیا رفت. ایشان در کتاب «دوران مبارزه» از مادرِ خود چنین یاد میکند: «مادرم از اهالی روستای بهرمان بود. او علاوه بر خانهداری، در امور زندگانی با پدرم همکاری میکرد. او هرچند بیسواد بود، اما اطلاعات خوبی از خواص گیاهان دارویی داشت. اطلاعات و تجربههای او برای اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود، چنانکه هنوز هم گاهی از همان تجربهها استفاده میکنیم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، جلد اول، صفحه 58.