خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372/ کتاب «صلابت سازندگی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372/ کتاب «صلابت سازندگی»

  • جمعه ۳ دی ۱۳۷۲

جمعه 3 دی 1372  | 10 رجب 1414 24 دسامبر 1993

 

اول وقت به سوی فرودگاه دشت‌ناز پرواز کردیم و از آنجا با هواپیما به فرودگاه کلاله در شرق مازندران رفتیم. از شهر کلاله عبور کردیم. مردم در دو طرف خیابانِ طولانی‌اش، ابراز احساسات می‌کردند. قرار نبود در آنجا مراسم داشته باشیم و حتماً مردم توقع داشتند، ولی در برنامه نبود. در مقابل فرودگاه هم آمده بودند.

 به محل سیلوی پنجاه هزار تُنی [گالیکش]، کنار جاده مازندران - مشهد رفتیم. مدیران وزارت جهاد سازندگی توضیح دادند. هم طراحی و هم اجرای سیلو توسط جهاد انجام شده است. کلنگ طرح توسعه آن را هم ‌زدیم و رسماً افتتاح شد. مردم اطراف جمع شده بودند، برایشان صحبت کوتاهی کردم.[1] در جمع مدیران حاضر از تلاش جهاد سازندگی تشکر کردم. گروه مهندسین برج‌ساز، تقاضای پشتیبانی برای ساخت برج چهارصدمتری [میلاد] تهران داشتند.

هلی‌کوپترها حاضر شدند. بعضی‌هایشان مشکل سوخت‌گیری داشتند. با نیمی از آنها به گنبد پرواز کردیم. در اجتماع باشکوه مردم در استادیوم ورزشی رفتیم. امام‌جمعه‌های اهل‌سنت و شیعه خیرمقدم گفتند و خواسته‌ها را مطرح کردند. سرودی اجرا شد. سرپرست فرمانداری خواسته‌ها را گفت. من هم مطابق معمول سخنرانی امیدوارکننده‌ای ایراد کردم.[2]

 به چشمه گلشن رفتیم. در باغ ساختمان کارخانه صنایع تبدیلی بنیاد مستضعفان، ناهار و نماز انجام شد. فائزه و بچه‌ها هم آمده بودند. بنا بود با هلی‌کوپتر به علی‌آبادکتول برویم. خبر آوردند که مردم آزادشهر در خیابان‌ها در مسیر ما منتظرند. با ماشین راه افتادیم و از استراحت صرف‌نظر کردیم. خیلی پُرشور استقبال کردند. مثل شهرکلاله، بدون توقف عبور کردیم؛ عجیب است که با اینکه قرار نبود ما به آنجا برویم، خیابان‌های شهر پُر از پلاکاردهای خیرمقدم بود. گفتند همه شهرهای مازندران همین وضع است.

سرما به کلی حال و هوای استان را عوض کرده است. در سه راهی رامیان هم در سطح کمتری، با مردم رامیان این وضع را داشتیم، ولی آنجا هلی‌کوپترها نشستند. پس از جواب به احساسات مردم، با هلی‌کوپترها به سفر ادامه دادیم. در علی‌آباد، کنار کارخانه پنبه‌پاک‌کنی فرود آمدیم. مردم هم همان‌جا اجتماع کرده بودند. انبوه جمعیت و شور و شوق آنها، خیلی بیش از حد انتظار بود و باعث توجه شد. من هم در صحبت برایشان سنگ‌تمام گذاشتم.[3] سرود خوبی داشتند و امام جمعه خیرمقدم گفت.

به سمت گرگان پرواز کردیم. در محیط لشکر 30 فرود آمدیم. به موقع رسیدیم. انبوه جمعیت، مدتی حرکت‌مان را در خیابان‌ها کند کرد. سرانجام راه باز شد. استقبال پُرشکوهی داشتند. آقای [سیدکاظم] نورمفیدی، امام جمعه، از شوق اشک می‌ریخت.

در فضای باز دانشگاه علوم کشاورزی، در اجتماع مردم شرکت کردیم. خیلی باشکوه بود. جمعیت شاخه‌های درختان اطراف را هم اشغال کرده بودند. برنامه، منظم برگزار شد. شعار استان مستقل شدن شرق مازندران، خیلی زیاد داده می‌شد. پلاکاردهای زیادی هم داشتند؛ گفتم تحت بررسی است. خیلی‌ها مخالفت دارند و یکی از دلایل مخالفان این است که استان کردنشین و اهل‌سنت تشکیل خواهند داد. گنبدی‌ها هم خواستار مرکزیت گنبد هستند.

 قبلاً بنا داشتند اجتماع در مصلی باشد که خودم گفتم محل را عوض کنند. خوب شد که عوض کردند؛ در مصلای بابل جلسه خوبی نداشتیم. بعد از اجرای سرود و خیرمقدم توسط امام جمعه، من مفصل صحبت کردم.[4] در مورد استان شدن گرگان، گفتم تحت بررسی است و اگر صلاح بود عمل می‌کنیم. شاید انتظار بیشتری داشتند.

از همان‌جا به کارخانه تهیه خوراک دام رفتیم که آقای نورمفیدی، با ظرفیت یک صد هزار تُن برای حوزه علمیه گرگان تأسیس کرده است. ویژگی‌اش این است که کاه را با پروتئین به خوراک خوبی برای دام تبدیل می‌کند؛ یک چهارم جو. توضیحات دادند و از خط تولید بازدید کردیم. نماز مغرب و عشا را خواندیم و به شهر برگشتیم.

در مدرسه علمیه صادقیه، با روحانیت و مسئولان منطقه جلسه داشتیم. آقای نورمفیدی تجلیل زیادی از من کرد و سوال‌هایی در مورد سیاست‌ها مطرح نمود. صحبت طولانی برای آنها کردم و پاسخ سئوالات را دادم.[5] شام خوردیم و با شورای ائمه جمعه استان جلسه خصوصی داشتیم. از مشکلات و کم‌توجهی نظام به مازندران گفتند.

 

 

[1] - رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «درمورد گنبد، اولین نکته‏ای که مورد توجه ما در ایران و کشورهای مجاور و ناظرین دنیا هست، این هماهنگی و وحدت اهل سنت و اهل تشیع است که من به عنوان کارشناس اسلامی و به عنوان یک مسئول اجرایی، از این هماهنگی که می‏بینم بسیار خوشحالم. روح اسلام همین است؛ هر جا شما اختلافات مذهبی میبینید که منجر به کینه‏توزی و ناهماهنگی میشود، آن ضد اسلام است. اسلام آنقدر سعه‏صدر دارد که قرآنکریم ما، مردم ادیان یهودی و مسیحی و دیگران را با هم دعوت میکند که بیاییم به نقاط مشترک‏مان اتکا کنیم و با هم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشیم. با این بیان صریح، چگونه مسلمانان میتوانند به خودشان حق بدهند که به اسم شیعه و سنی، با هم اختلاف و کینه داشته باشند. شما نمایشی از این وحدت را به خوبی به دنیا عرضه کردید.» رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[3] - دربخشی از این سخنرانی آمده است: «با وجودی که پانزده سال از انقلاب اسلامی و شش سال از دفاع مقدس گذشته و زندگی در کشور ما معمولی و عادی است، چنین ابراز احساسات و این گونه اجتماعات و این هیاهو و این همه شور و شعف، واقعاً عجیب است. واقعاً بهتانگیز است. من با علی‌آباد کتول از پیش از انقلاب آشنا هستم و به خاطر اینکه با بعضی از طلاب این شهرستان در حوزه علمیه هم درس بودیم، به اینجا آمد و رفت داشتیم و با مردم خونگرم، صمیمی، متدین و مهماننواز اینجا عمیقاً آشنا هستم؛ اما با همه آشنایی‌ام، اینگونه تصوری از علی‏آباد نداشتم و انصافاً اجتماع شما، روحیات شما، شعارهای شما و زندگی شما امیدبخش و نشاط‏آور است. خداوند خیر و برکت به شما مردم بدهد. خداوند به شما عزت و سعادت عطا بفرماید. من این را نه به خاطر خودم و همراهانم می‌گویم؛ ما میهمان ناچیزی هستیم. به خاطر انقلاب عرض می‌کنم. به خاطر این می‌گویم که می‌دانم اینگونه اجتماعات، راه امام و اسلام و قرآن را در این کشور بیمه می‌کند و دشمنان ما را مأیوس و دلسرد می‌کند و دوستان ( ما را پُرامید و پُرنشاط می‌کند و راه پیشرفت کشور را و سازندگی را هموار می‌کند و خود شما را به خاطر این حماسه‌ای که امروز در شهرتان آفریدید، بیش از پیش روحیاتتان را تقویت می‌کند.» رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «قبل از هر صحبتی، لازم می دانم از این اجتماع با شکوه مردم خونگرم، صمیمی، متدین و همیشه در صحنه گرگان، این دارالمؤمنین تاریخی ما تشکر بکنم و بهترین تشکر من این است که بر خود شما عرض بکنم که بنده عاجزم این همه الطاف و احساسات کریمانه شما را پاسخ مناسب عرض بکنم. هیچ کس، با هیچ زبانی، در مقابل این امواج خروشان انسانهای با صفا و صمیمی و انقلابی و متدین و خونگرم و مهمان‏دوست، نمی‏تواند توضیح مناسب را ادا کند. در خیابانهای گرگان، با آن فشردگی جمعیت، ما اسباب شرمندگی خودمان را دیدیم، چون باعث زحمت بسیاری از برادران و خواهرانمان شدیم و خیلیها در آن فشردگی جمعیت ناراحت شدند. این اجتماع تاریخی شما، یک حماسه جاویدی است که در تاریخ گرگان خواهد بود، اگر دوربین‏های ما قادر به ثبت این منظره باشند و ترکیب این جمعیت را منعکس کنند، قطعاً مشابه این را به آسانی نمی‏شود در تاریخ شهرهای کشورها پیدا کرد.» رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.

[5] - رجوع‌کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1372، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.