سهشنبه 3 فروردین 1372 |29 رمضان 1413 23 مارس 1993
در گزارشها هنوز مسأله روسیه در صدر است و اوضاع رو به وخامت میرود. با همراهی عفت به بیمارستان شهدای تجریش رفتیم. رییس بیمارستان توضیحات داد. 300 تخت و 360 نفر کادر درمانی و حدود 500 میلیون تومان بودجه سالانه دارند که نیمی از آن را دولت میدهد و نیم دیگر را از بیماران میگیرند.
به خاطر تعطیلات عید، بیمارستان خلوت بود؛ از همه بیماران- حدود یکصد نفر- احوالپرسی کردم. همگی اظهار رضایت کردند. بیشترشان از اقشار محروم بودند. بخش آیسییو را افتتاح کردم و به همه بیماران هدیهای دادم. قرار شد به بیمارستان کمک هم بنماییم. به خانه برگشتیم. قرار بود ساعت یک بعد از ظهر به کیش پرواز کنیم، ولی به خواست فاطی و فائزه به ساعت چهار موکول شد.
حدود ساعت چهار بعد از ظهر با خانواده و چند میهمان، به سوی کیش پرواز کردیم. یاسر نبود و محسن در رفسنجان است. ساعت شش به کیش رسیدیم. باد شدیدی میوزید. کمی لب دریا قدم زدم. بعد از افطار، بچهها به بازار رفتند و من به استراحت پرداختم و زود خوابیدم.
خوشبختانه ابهام استهلال ماه شوال برطرف شد و اعلان کردند که فردا عید فطر است. قرار گذاشتیم که برای مراسم ملاقات رهبری و قرار ملاقات که خودم در دفتر گذاشته بودم، به تهران برگردم. زود خوابیدم.