خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372 / کتاب «صلابت سازندگی»

یکشنبه 31 مرداد 1372  | 3 ربیع الاول 1414 22 آگوست 1993

تب قطع شده بود. ساعت نُه و نیم صبح در دفترم بودم. سمینار مشترک ائمه جمعه استان‌ها و استانداران بودکه برای تنظیم امور امر به معروف و نهی از منکر، توسط ستاد مرکزی تشکیل شده است. آقای [احمد] جنتی گزارش مختصری داد. من صحبت کردم و از افراط و تفریط و محدودنگری برحذرشان داشتم و خواستار تدوین مناسک و امکان حدود و ثغور کار شدم.[1]

آقای [اسحاق] جهانگیری، استاندار اصفهان آمد. اجازه خواست که استعفا بدهد و گفت از اول با آقای [عبدالله] نوری قرارشان برای همین مدت بوده؛ موافقت نکردم.

آقای اسحاق مدنی، مشاور [رییس‌جمهور] در امور اهل سنت آمد. گزارش سفر به سنگال را داد. به دعوت فرقه مُریدیه، برای شرکت در مراسم بزرگداشت سالگرد پدرشان در شهر طوبی رفته بود؛ خیلی از برخورد محترمانه دولت و فِرَق آنجا راضی است.

آقای [محسن] رفیق دوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. و گزارشی از کارها داد و برای بنیاد وام خواست. نیاز ریالی کارخانه‌ها به خاطر یک نرخی شدن ارز زیاد شده است.

عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. برای حل مشکل واردات، تصمیمات جامعی گرفتیم. شب به خانه آمدم. فاطی میهمان داشت و گویا تلفن مشکوکی خیالشان را ناراحت کرده بود.