خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372 / کتاب «صلابت سازندگی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1372 / کتاب «صلابت سازندگی»

  • جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۷۲

جمعه 29 مرداد 1372  | 1 ربیع الاول 1414 20 آگوست 1993

 

نیمه شب بیدار شدم و دیگر خوابم نبرد و لذا امروز خسته بودم. برای خطبه‌های جمعه به دانشگاه تهران رفتم. هر دو خطبه را در مسائل روز ایراد کردم و تحلیل‌های غربی‌ها را که عدم رأی به دکتر نوربخش را مخالفت مجلس با برنامه اقتصادی دولت قلمداد کرده بودند را با توجه به تأیید صریح تمام مخالفان و موافقان در مجلس رد کردم.[1]

آقای حکمتیار، نخست‌وزیر افغانستان قبل از خطبه‌ها صحبت کرد. آقای [قربانعلی] دری [نجف‌آبادی] هم قبل از خطبه‌ها صحبت کرده بود. ظهر فاطی و فائزه و بچه‌هایشان بودند و تلفنی با عفت صحبت کردم. گفت فردا می‌آید. ظهر امروز میهمان کمیته امداد مشهد است.

بیشتر وقت به استراحت و مطالعه گذشت. کمی هم تب داشتم؛ مثل اینکه سرماخوردگی‌ام عود کرده است.

عصر یک فیلم دیدم. دربارة آزاده‌ای که مراجعت کرده و به خاطر سوختگی صورت، قیافه‌اش زشت شده و نمی‌خواست به خانه‌اش برگردد و همسرش او را ببیند که با تدبیر دکتر روانشناس به خانه برگشت. خیلی گریه کردم. چندین دستمال اشک خیس شد.

 

 

[1] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، خطبه‌های جمعه سال 1372»، دفتر نشر معارف انقلاب،1394.