جمعه 15 مرداد 1372 | 17 صفر 1414 6 آگوست 1993
در منزل بودیم و کاز زیادی هم نبود. بچهها بعضیهاشان آمدند و ناهار اینجا بودند. سرشب به منزل دکتر ولایتی رفتیم. عفت هم آمد. کمی دربارة کابینه و مسائل جاری حرف زدیم و احوال پرسی کردیم. همه بچههایش هم جمع بودند. سپس به خانه برگشتیم.
همشیره طاهره و بچههایش همراه همشیره فاطمه از نوق آمده بودند. چشم طاهره آب مروارید آورده و قرار است فردا برای معاینه برود. فاطمه و طیبه و حاجیهوالده هم به همین مشکل مبتلا شدهاند؛ مثل اینکه این مشکل در سنین بالا در خانواده ما دارد عمومی میشود. مقداری از حال بستگان احوال پرسی کردم. برای احوال پرسی والده به رفسنجان منزل صدیقه تلفن کردم. گفت به نوق رفتهاند. آقای کاظم هاشمیان هم آمده بود. از اجاره کشتیهای ماهیگیری روسی در دریای خزر گفت و راضی است.