سهشنبه 15 تیر 1372 |15 محرم 1414 6 جولای 1993
با اینکه شب به خاطر تغییر شرایط زیست، راحت نخوابیده بودم، با صدای اذان صبح
یکی از مأذنهای مساجد استانبول بیدار شدم. نماز خواندم و دیگر نخوابیدم. تا ساعت هشت صبح، بیشتر به تماشای کانالهای مختلف تلویزیون پرداختم. تازه و جالب بود؛ معمولاً غیرآموزنده و بسیاری هم مبتذل و گمراهکننده و حاوی روح فرهنگ غرب، اما با تکنیک و سبک گیرا و پُرجاذبه.
صبحانه را با مهدی و محسن خوردیم. آقایان همراه، کمکم آمدند. از هر دری سخنی گفتیم. ساعت نُه صبح به یکی از سالنهای هتل که برای اجتماع سران قبل از جلسه رسمی در نظر گرفته شده، برای آشنایی و احوالپرسی رفتیم. همه سران با وزرای امور خارجه جمع شدند. فقط با رئیس جمهور تاجیکستان و هیأت آذربایجان، آشنایی و رو در رویی قبلی نداشتیم. احوالپرسی و مذاکره کوتاهی با همه داشتم.
با آقایان [سلیمان] دمیرل، رئیس جمهور ترکیه، [نورسلطان] نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان، اسلام کریماف، رئیس جمهور اُزبکستان، [صفرمراد] نیازُف، رئیس جمهور ترکمنستان، [عسکر] آقایوف، رئیس جمهور قرقیزستان و [برهانالدین] ربانی، رئیس جمهور افغانستان و [نوازشریف]، نخستوزیر پاکستان و شخصیتهای دیگر مذاکرات کوتاهی داشتیم. همچنین با نماینده [کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و پاسیفیک=] اسکاپ، نماینده بانک توسعه اسلامی و رئیس کنفرانس اسلامی احوالپرسی نمودیم.
با شروع جلسه، ابتدا در ادامه اجلاس تهران، من سمت ریاست را داشتم. آقای دمیرل به عنوان میزبان خیرمقدم گفت و من به عنوان رئیس صحبت کوتاهی کردم و آقای دمیرل را به عنوان رئیس اجلاس پیشنهاد کردم و تصویب شد. تابلوی ریاست و چکش اعلان مصوبات را به میز آنها منتقل کردند.
تا ظهر به سخنرانیهای قبل از دستور گذشت؛ اول آقای دمیرل، سپس من[1] و سپس از دست راست من، به ترتیب میزها که به صورت دایره تنظیم شده بودند، سخنرانی کردند. فقط در صحبتهای من، به مسائل مهم جهانی و انتقاد از عملکرد ابرقدرتها و سازمان ملل و مظلومیت مسلمین جهان سوم و راههای علاج درست، آمده بود؛ بقیه بیشتر به مسائل خاص اکو و احیاناً مسائل کشورشان و.... پرداختند.
آقای اسلام کریماف از اظهارات نخست وزیر پاکستان انتقاد کرد که معلول سوءتفاهم بود. تاجیکستان به نحوی از کمک افغانستان به مخالفانش انتقاد کرد و اشاره به ایران هم داشت. نماینده اسکاپ و رئیس بانک توسعه اسلامی و رئیس کنفرانس اسلامی هم صحبت کردند و اعلان آمادگی و همکاری با اکو نمودند.
تنفس داده شد. به اتاقم رفتم و نماز خواندم. متمرکز کردن محل اجلاس و اقامتگاه میهمانان در یک هتل کارخوبی است و هم صرفهجویی در وقت و امکانات است. از لحاظ امنیت هم بهتر است. خبرنگاران زیادی حضور داشتند.
بعد از تنفس، وزیر امورخارجه پاکستان، گزارش و طرح عملی ارائه داد که در اجلاس وزیران امور خارجه تصویب شده و برای تأیید سران، در دستور کار بود. من هفت پیشنهاد مشخص اجرایی دادم که مورد توجه قرار گرفت؛ تأسیس شرکت مشترک حمل و نقل مناطق آزاد و بازارچههای مرزی، مرکز تحقیقات مخابرات و... ادامه کار به ساعت یازده صبح فردا موکول شد.
بعد از ناهار و استراحت کوتاه، برای ملاقاتهای دوجانبه با هیأتهای دیگر آماده شدیم که بسیار فشرده و خوب و منظم و پُرمحتوا، از ساعت سه تا هفت بعد از ظهر انجام شد.
اول به اتاق آقای دمیرل رفتیم. ملاقات گرمی بود. دربارة توسعه همکاری و رفع موانع همکاری صحبت شد. قبول دارند که عناصری در ترکیه در روابط کارشکنی میکنند و معلوم شد از شورش کردهایشان خیلی نگراناند و به همکاری ما نیاز دارند. من گفتم در موافقتنامه دو وزیرکشور ایران و ترکیه، توافق خوبی داشتیم ولی از طرف شما بد برخورد شد و در سفر وزیر کشور ما، خیلی بد عمل کردند و ایشان را رنجاندند. قبول کرد و قرار شد ترمیم شود. مسائل مربوط به شورش مردم علیه عزیز نسین[2] - که بخشی از کتاب آیات شیطانی را ترجمه کرده - و 37 نفر کشته شدهاند و تحرکات بعدی مسلمانان و لائیکها که نگرانشان کرده است. علیه دولت جدید که دیروز رأی اعتماد گرفته هم تظاهرات میشود. صحبتها ناتمام ماند و قرار شد در ملاقاتهای بعدی ادامه بدهیم.
به مقر آقای اسلام کریماف رفتیم. از تواضع من خیلی جا خورده و متواضع شده بود. بنا بود او به مقر من بیاید، ولی شنیده بود که من به مقر آقای نظربایف میروم، چون با هم رقابت دارند، خواسته بود که من به اتاق او بروم؛ پذیرفتم. اصولاً برای سران مهم است که چه کسی به دیدن چه کسی برود و معمولاً در چنین اجلاسهایی، دستهجمعی همه به دیدن من میآیند، ولی اینها چون به تهران آمدهاند و هنوز من جواب سفر آنها را ندادهام، خودشان را طلبکار میدانند.
با آقای اسلام کریماُف، بیشتر دربارة طرق ارتباطی و راه بین جادهها و رسیدن آنها به دریای آزاد و اروپا از طریق ایران و شرکت آنها در ساخت راهآهن سرخس - مشهد و بررسی راهها از روی نقشه تهیه شده صحبت کردیم. مشکل همه کشورهای آسیای میانه، راههای رسیدن به کشورهای دیگر است که بهترین آنها از طریق ایران است که محتاج به ما هستند و اعتراف میکنند. در همین جلسه صریحاً گفت، همه راهها به تهران ختم میشود. نگران از حرکت اسلامی در کشورش است. از من قول قطعی گرفت که امسال به
اُزبکستان بروم.
به مقر خودمان برگشتیم. [آقای محمد نوازشریف]، نخستوزیر پاکستان آمد. بیشتر صحبتها دربارة اوضاع بحران فعلی پاکستان بود. گفت بنا ندارد انتخابات زودرس مجلس را بپذیرد و گفت نگران دخالت ارتش نیست. از آقای غلام اسحاق خان، [رئیس جمهور پاکستان] سخت دلگیر است و نگران اقدامات هندیها در کشمیر و... است، اما گزارشها خبر از بحران بیشتر در روزهای آینده میدهد. به خاطر همین، برای ادامه اجلاس در استانبول نماند و به پاکستان برگشت.
هیأت افغانستان آمد. آقای ربانی به شدت از دست [عبدالعلی] مزاری و حزب وحدت [اسلامی] کلافه است. مدعی است [گلبدین] حکمتیار، [رهبر حزب اسلامی] آماده است، [احمدخان] مسعود را به عنوان وزیر دفاع بپذیرد و میگوید ژنرال [عبدالرشید] دوستم هم با اوست، ولی چنان به حکمتیار بیاعتماد است که به نظر نمیرسد به همکاری جدی برسند.
آقای نیازُف، [رئیس جمهور ترکمنستان] آمد. مذاکراتش با آمریکاییها را گفت و مدعی است آنها هم توافق دارند که لوله گاز ترکمنستان به اروپا از ایران عبور کند و خواهان شرکت در اجرا با ایران و ترکمنستان هستند و پیغام داده که حاضرند با ایران همکاری کنند. گفتم ما با همکاری فنی و بازرگانی و اقتصادی مخالفتی نداریم ولی تا اعتماد دو طرف جلب نشود، امکان همکاریهای بیشتر نیست. خواست موافقت کنم، اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در عشقآباد تشکیل شود. اطلاع داد که بعضی از سران به خاطر اعتیاد دائم به الکل، نمیخواهند در ایران باشند؛ پذیرفتم. گفت بهزودی در کتابهای درسیشان از من و ایران چیزهای زیادی خواهند نوشت؛ به نظر میرسد دوست صمیمی ما است.
رئیس جمهور قرقیزستان آمد. چون تازگی در تهران بوده، حرف زیادی نداشتیم. گفت سخت تحت تأثیر روحانیت بارگاه امام رضا (ع) در مشهد قرار گرفته و از امکان سفر به مشهد خیلی تشکر داشت. دربارة حوادث جمهوری آذربایجان، تقریباً همه آنها متمایل به گروه جدیدند. از جبهه خلق و شخص ایلچیبیگ، دل خوشی ندارند. او و دیگران نگران حوادث و بحران روسیهاند، ولی مدعی هستند که تجدید امپراطوری شوروی گذشته پیش نخواهد آمد، اما روسیه آبستن بحران و تغییرات است. اصرار به سفرم به آسیای میانه و قرقیزستان داشت.
رئیس جمهور تاجیکستان آمد. اظهار اسلامیت زیاد داشت و گلهمند از حزب اسلامی و مدعی تعمیر مساجد و آثار دینی و تجدید حیات فارسی و اظهار خرسندی از سخنرانی امروز من و گفت، هیأت تاجیک، خیلی خوشحال بودند که بدون مترجم از سخنرانی استفاده میکردند. برای ایجاد آرامش در تاجیکستان و رفع مشکلات کمک خواست. با آنها گرم گرفتم و نصیحت کردم که نسبت به مخالف، محبت و گذشت داشته باشند. توقع نداشت که اینگونه برخورد کنیم.
به مقر رئیس جمهور قزاقستان رفتیم. صحبتها در همکاری بیشتر بود و تقاضا داشت از آنها اسلحه بخریم. گفتم قرارداد با روسیه نداریم و هیأت اعزامی به آنجا نتایج خوبی نداشت. قرار شد در سفرم به قزاقستان، موضوع از نزدیک بررسی شود. برای انتقال نفت از طریق ایران هم قرار شد تعجیل کنیم.
هیأت جمهوری آذربایجان آمد. [آقای رسول قلیاف]، معاون نخستوزیر از اینکه در اجلاس پذیرفته شدهاند، خوشحالاند. با توجه به طرفداری ترکیه از ایلچیبیگ، مشکلاتش را گفت و از نادانی جبهه خلق و شخص ایلچیبیگ و انتقاد از سیاست مخالفت آنها با ایران و اظهار اعتماد به ایران و توقع هرگونه کمک برای حل مشکلاتشان و در مقابل این سئوال که چرا روسیه که با شخص حیدر علیاف و صورت حسیناف خوب است، مانع ادامه تجاوز ارامنه نمیشود، جواب درستی نداشت. خواست که فعلاً مطالبه پول گازمان را نکنیم و بهای گازوییلهای ارسالی را بپردازیم. در سخنرانی اجلاس هم فقط از کمک ایران و ترکیه گفت و از عدم کمک دیگران انتقاد کرد. نزدیک به تمام آنها از سخنرانی من تعریف زیاد داشتند.
حدود غروب برای ضیافت شام به عمارت «دُلما باخچاسی» رفتیم. کاخ عظیمی است که در زمان عثمانیها با خشک کردن دریا ساختهاند؛ دستهجمعی از قسمتهای مختلف کاخ بازدید کردیم؛ جالب است. گفتند چهارده تُن طلا در آن بهکار رفته است. در پلهها عکس دستهجمعی گرفتیم. حدود هفتصد نفر از شخصیتهای ترکیه و سفیران شرکت داشتند. به احترام ما از بسیاری از رسوم ضیافتهای معمولی ترکیه صرف نظر کرده بودند. مشروبات الکی را حذف کرده و خواننده زن دعوت نکرده بودند. زنان کمی دعوت شدند و جای آنها را با فاصله از من قرار داده بودند و فقط برنامه موزیک و شعرخوانی که آهنگهای ایرانی هم داشت، اجرا میکردند که باعث تعجب حضار شده بود. اصولاً در آن مراسم، آقای دمیرل سعی میکرد به من نزدیک باشد، مگر در سرمیز شام که چون همسرش بیحجاب است و طرف چپ او بود، به پیشنهاد خودمان بین من و دمیرل، افرادی نشاندند که فاصله من با زن بیحجاب بیشتر باشد، اما به خاطر تعدادکم گارسون و تعدد میهمان، فاصله غذاها خیلی زیاد و خستهکننده بود.
دو ساعتی نشستیم. خسته شدم، نماز هم نخوانده بودیم. به بهانه نماز و تلفن، موافقت آقای دمیرل را گرفتم که شخصاً ضیافت را نیمهکاره ترک کنم؛ علیرغم حضور میهمانها، تا بیرون کاخ به بدرقه من آمد. با هیچ یک از رؤسای دیگر که بعد از من جلسه را ترک میکردند، چنین رفتاری نکرده بود. نماز خواندم. دکتر روحانی هم با من آمد و به دکتر ولایتی گفتم تا آخر ضیافت بماند. برای جبران کمخوابی شب قبل، زود خوابیدم.
[1] - متن کامل این سخنرانی به جهت اهمیت در بخش ضمایم همین کتاب چاپ شده است. در بخشی از این سخنرانی آمده است: «در مسیر تحولات جهانی، ارتباطات نقش مهمی را در توسعه اقتصادی بازی میکند. تفاهم میان ملتها را بارور میسازد، جریان انتقال تکنولوژی بین کشورها را تسهیل میبخشد، زمینههای سرمایهگذاری مشترک را مساعد میسازد، حجم مبادلات تجاری را افزایش میدهد و بالمآل رفاه اقتصادی مردم منطقه را فراهم میآورد. جمهوری اسلامی ایران با موقعیت ویژه جغرافیایی در منطقه، برای گسترش شبکه حمل و نقل و مخابرات بین کشورهای عضو اکو، اعلام آمادگی دارد و اقدامات اجرایی را آغاز نموده و تأکید مینمایم که برای تشکیل شرکت حمل و نقل ترکیبی در جهت تسهیل دستیابی کشورهای آسیای میانه به دریاهای آزاد آمادگی کامل داریم. جای امیدواری ( است که مذاکرات مستمر و سازنده مسئولان ذیربط کشورهای عضو، ایجاد بانک توسعه و تجارت اکو را بهمرحله عمل نزدیکتر ساخته است. این بانک میتواند نقش مؤثری در اجرای طرحهای مشترک زیربنایی داشته باشد. انتظار میرود کلیه کشورهای عضو با سرمایهگذاری در این بانک در تأمین اعتبارات مورد نیاز اجرای طرحهای مشترک در جهت منافع مشترک منطقه، همکاری و مشارکت نمایند. برای تحقق اهداف سازمان و توسعه تجارت منطقهای میتوانیم از طریق مناطق آزاد تجاری و صنعتی مشترک، بازارچههای مشترک مرزی، داشتن سقف مشخص سالیانه برای مبادلات درون منطقهای و برگزاری نمایشگاههای مشترک دایمی و دورهای اقدام نماییم. برداشتن تدریجی موانع گمرکی، و تعیین سقف مشخصی برای مبادلات بازرگانی درون منطقهای از اقدامات مؤثری است که پیشرفت اقتصادی منطقه را تسریع خواهد بخشید.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای سال 1372»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1394.
[2] - مَحمَت نُصرت، معروف به عزیز نَسین (۱۹۱۵-۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه است. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوانسالاری و نابرابریهای اقتصادی در جامعه وقت ترکیه اختصاص دارد. آثار او به بیش از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده است. در سالهای پایانی زندگی، عزیز نسین ترجمه کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی، نویسنده مرتد بریتانیایی را آغاز کرد. این امر منجر به مورد هدف قرار گرفتن وی از سوی گروههای اسلامی ترکیه شد. در سال ۱۹۹۳ میلادی، هتلی را در شهر سیواس آتش زدند که ۳۷ نفر در آن کشته شدند، اما خود نسین از این حمله جان سالم بهدر برد. وی در سال 1995 درگذشت.