خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
دوشنبه 27 خرداد | 4 ذیحجه 1411 17 ژوئن 1991
ساعت نُه صبح برای افتتاح کنگره جهاد سازندگی به سالن وزنهبرداری ورزشگاه آزادی رفتیم؛ برایشان سخنرانی کردم[1] و جوایزی دادم. [آقای سید مرتضی آوینی]، گویندة برنامه تلویزیونی «روایت فتح» مقاله خوبی خواند. [آقای غلامرضا فروزش]، وزیر جهاد سازندگی گزارش داد و خیرمقدم گفت.
به دفترم رفتم. کارها را انجام دادم. عقد ازدواج یکی از کارکنان دفتر را خواندم و هدیهای دادم. آقای [جواد] اژهای، [مشاور فرهنگی رئیسجمهور و نماینده رهبری در اتحادیه دانشجویان خارج از کشور] آمد. گزارش سفر به اروپا را داد و برای ساخت سالنی بر مزار شهدای هفتم تیر استمداد کرد.
تا ساعت شش بعد از ظهر در دفترم کار کردم و به خانه آمدم. در استخر شنا کردم؛ کوچک است. حوض بزرگی است. شناگر به دیوار میخورد.
آقای [علی محمد] بشارتی از وزارت خارجه اطلاع داد که آقای ریشهری در مکه، یکطرفه اعلان کرده که مراسم برائت [از مشرکین]، فردا مقابل بعثه برگزار میشود و دولت عربستان شکایت کرده و گفته است که جلوگیری میکنیم.
تلفنی با رهبری مشورت کردم و به دکتر ولایتی پیغام دادم که تلاش کنند مسئله را حل نمایند.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «پیکره جهاد سازندگی از افرادی تشکیل شده که خلوص نیت و عشق و علاقه به اسلام دارند و عشق به محرومان و انقلاب و امام، وجودشان را تصرف کرده است. این بزرگترین سرمایه شماست. گرچه امروز جهاد مملو از نیروهای خُبره و تحصیلکرده و دوره دیده و کارآزموده شده و نمی شود آن ارزشهای جهاد را که الان بررسی میکنیم، دستاوردهای قبلی را نادیده بگیریم. شروع کار جهاد، بیشتر به انسانهای خالص و مخلصی بود که سرمایة عمدة آنها ایمان بود. یکی از کارهای مهمی که مدیران جهاد دارند و فردفرد (Äجهادیها دارند، این است که مواظبت کنند تا این سرمایه ای که جهاد به اینجا رسانده است، تضعیف نشود. روحیه انقلابی، حمایت از محرومان و مظلومان، تلاش برای خدا، عنایت در زندگی و آمادگی برای تحمل مشکلات و رفتن به پیکار با سختیها و ناملایمات؛ اینها سرمایههای اصلی بودند. امروز اینها با تجربه، علم، تحصیل، تخصص و ابزار آمیخته شدند که لازم است همه اینها را به خوبی حفظ کنیم.»