پنجشنبه 23 خرداد | 29 ذیقعده 1411 13 ژوئن 1991
دکتر [عباس] شیبانی، [نماینده تهران]، مطابق معمول بدون وقت قبلی آمد و برای امور درمان استمداد کرد. آقای شیرازی، امامجمعه مشهد آمد. برای عمران روستایی در داراب و احداث کارخانهای برای تعاونی حزباللهیها استمداد کرد. از حرکتهای سیاسی و اقتصادی دولت ابراز رضایت نمود و دیگر مثل گذشته، از آقای [عباس واعظ] طبسی، [تولیت آستان قدس رضوی] گلهای نداشت.
آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و برای امور انرژی هستهای استمداد کرد. آقای [سید حسن] فیروزآبادی و آقای مرتضایی آمدند. از مسائل همکاری با کره شمالی در خصوص مسائل ویژه و حساس گزارشی دادند؛ برنامة کار را مشخص کردم.
دکتر [محمدعلی] نجفی، وزیر آموزش و پرورش آمد. گزارش کار را داد و گفت امسال از دانش آموزان شهریه نمیگیریم.
ظهر عفت و فاطی و یاسر و سارا و علی آمدند. ناهار را با من خوردند و از آنجا برای سفر به لیبی، عازم فرودگاه [مهرآباد] بودند. در همان لحظه، ساعت دو بعد از ظهر خوابم برد. وقتی که بیدار شدم نبودند؛ دلگیر شدم.
عصر به خانه آمدم. مهدی و فرشته در خانه بودند. فائزه و مونا و حسن و حمید لاهوتی هم آمدند. شام را فائزه تهیه کرد. امروز استخر حیاط را آب انداختم.