خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
دوشنبه 20 خرداد | 26 ذیقعده 1411 10 ژوئن 1991
تا ساعت ده ونیم صبح کارهای عقب مانده دیروز را انجام دادم. آقای کورت والدهایم به دفترم آمد. ابتدا مذاکرات خصوصی درباره صلح خاورمیانه داشتیم. او معتقد است که [جرج] بوش، [رئیسجمهور آمریکا] و [جیمز] بیکر، [وزیر امور خارجه آمریکا]، مایل به حل موضوع و استرداد اراضی اشغالی اسراییل در سال 1967 هستند، ولی طرفداران اسراییل در آمریکا مخالفاند؛ به همین دلیل احتمال موفقیت حرکت صلح خاورمیانه نزدیک به صفر است؛ ولی من گفتم در اینکه بوش و بیکر هم چنین چیزی بخواهند، تردید دارم.
اجازه خواست که درباره کمک به آزادی گروگانهای لبنان مذاکره کنند. موافقت کردم؛ به شرط اینکه به رسانهها بگوید که ایران مایل نیست در این موضوع صحبت شود، چون مربوط به ایران نیست. قرار شد در جلسه شب مذاکره کنیم.
جلسه رسمی مذاکرات را ترتیب دادیم. مذاکرات دوستانه و بیشتر در جهت توسعه روابط بود. من از اینکه ایشان تحت فشار صهیونیستها است و با فشار صهیونیستها، به آمریکا ممنوع الورود شده، از ایشان قدردانی کردم؛ از اینکه این اظهارات به رسانهها برود، خیلی راضی نیستند، ولی رفت.
آقای [علاءالدین] بروجردی از ترکیه برگشت. گزارش مذاکره با آقای [تورگوت] اوزال، [رئیسجمهور ترکیه] را داد و گفت، اوزال گفته نمیخواهد
محاصره اقتصادی علیه عراق را لغو کنند، ولی انتظار دارد جنوبیها خسارتهای ترکیه را بپردازند. درباره اجرای قطعنامه 598 و گروگانها و حملة عراق به شیعیان جنوب هم صحبت شده است.
عصر شورای اقتصاد داشتیم. شب به مهمانسرای سعدآباد رفتم که شام را با مهمانان اتریشی به طور خصوصی بخوریم و مذاکرات خصوصی داشته باشیم. کنار استخر نشستیم. فضای خوب سعدآباد و منظرة زیبای کاخ، آنها را تحت تأثیر قرار داده بود؛ میگفتند چنین جایی در اتریش ندارند.
دکتر ولایتی، مهندس [محمدرضا] نعمتزاده و وزیر امور خارجه اتریش هم بودند. بیشتر مذاکرات بر سر آینده بلوک شرق بود. [آقای کورت والدهایم]، معتقد است از هم میپاشند، به خصوص شوروی، یوگسلاوی، رومانی و بلغارستان و خیال میکنند، مشکلاتی از ناحیه تجزیه یوگسلاوی دامن آنها را میگیرد و از اینکه چیزی هم بهدست بیاورند، مأیوس هستند. احتمال انضمام مجدد مجارستان و اتریش را هم رد نمیکنند. از تجدید وحدت دو آلمان نگرانی ندارند و میخواهند به جامعه اقتصادی اروپا [=اتحادیه اروپا] بپیوندند.
شام را با هم صرف کردیم و بعد از شام، خصوصیتر درباره برنامه کمک به آزادی گروگانها صحبت شد. مطالب معمولی تکرار شد؛ گفتیم شاید بتوان به طریقی آنها را با زندانیهای لبنان در اسراییل معامله کرد. بعد از ساعت دوازده شب به خانه رسیدم. عفت هم مهمان داشت.