خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
چهارشنبه 25 اردیبهشت | 30 شوال 1411 15 می 1991
در مسیر منزل، در بیمارستان از رهبری عیادت کردم. رو به راه هستند و قرار است فردا به منزل منتقل شوند. از بروز نفخ پس از غذا خوردن رنج میبرند. به دفترم رفتم. مدیران دانشگاه آزاد اسلامی آمدند. گزارش دادند و نیازها را گفتند؛ صحبت تشویقآمیز نمودم.[1]
بستگان آقای [محمد حسن] زورق برای عقد ازدواج آمد. آقای [حمید] میرزاده برای امور جاری و گزارش اقدامات در فارس و... آمد. استانداران گیلان و زنجان و وزیر کشور و رئیس بانک مرکزی برای گزارش بازسازی مناطق زلزلهزده و طرح نیازها و مشکلات آمدند؛ پیشرفت کار خوب است. در بخش وام و ارز مشکلاتی داشتند که راه حل آنها مشخص شد.
عصر در جلسه هیئت دولت شرکت کردم. بحث درباره تکمیل مصوبه واگذاری کارخانجات دولتی به بخش خصوصی و تصویب گزارشهای کمیسیونها بود.
شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در دفترم جلسه داشت. از اینکه من در مصاحبه گفتهام جامعه روحانیت فعال نیست، گله داشتند. ضمن اینکه از تعریف از سوابق راضی بودند. درباره جانشین دبیرکل و مسائل مرجعیت و انتخابات آینده بحث شد. پس از شام، دیروقت به خانه آمدم.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «موضوع قابل توجهی که ظرف 10 سال در دانشگاه آزاد اسلامی اتفاق افتاد، ما امسال 300 هزار دانشجو تحت آموزش داریم، بدون اینکه مشکلی بر دوش بودجه کشور و مردم ایجاد بکنیم. از امکانات موجود داخل جامعه استفاده کردیم که اگر صرف این راه نمی شد، صرف چیزهای دیگری می شد که ممکن بود گاهی مشکلزا هم باشد. این رقم خیلی قابل توجه است. در کشوری که با آن همه علاقمندی که همیشه بوده، دانشگاه رشد بکند. در گذشته، مردم این همه استعداد و نیاز و امکان داشتنداما تحقق پیدا نکرده بود. البته این کار منحصر به شما هم نیست. در کنار شما و با استفاده از تجربه شما، کارهای دیگری هم شروع شد که آنها را هم باید از نتایج همین حرکت حساب بکنیم. دیگران هم توجه کردند و شروع کردند که آنهم کارهای خوبی بود. ولی این حرکت هماهنگ دانشگاه آزاد اسلامی، یک حرکت جالبی است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی های سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392