خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
شنبه 7 اردیبهشت | 12 شوال 1411 27 آوریل 1991
ساعت هفت و نیم صبح، همراه خانواده به فرودگاه مهرآباد رسیدیم. عازم سفر به سوریه هستیم. مصاحبه کوتاهی در توضیح اهداف سفر نمودم.[1] مراسم بدرقه رسمی بود. عفت، فاطی، فائزه، سعید [لاهوتی]، فرشته و نوه ها، همراهمان بودند. یاسر، مهدی، اعظم و محسن نیامدند. آقایان دکتر روحانی، دکتر ولایتی، آقازاده، [وزیر نفت] و وهاجی، [وزیر بازرگانی] نیز همراهند.
در راه، در هواپیما مذاکراتی داشتیم. در فضای ترکیه، هواپیماهای جنگی بهعنوان احترام، ما را اسکورت کردند و پیام دوستی برای آقای [تورگوت] اوزال، [نخستوزیر ترکیه] مخابره کردیم.
سروقت در فرودگاه دمشق فرود آمدیم. استقبال گرمی انجام دادند. مصاحبه کوتاهی توسط من و آقای حافظ اسد انجام شد[2]. [خانم انیسه مخلوف]، همسر حافظ اسد هم از خانمهای همراه استقبال نمود. در مسیر، حافظ اسد درباره وضع سوریه و
دمشق و جولان توضیحاتی داد و به سئوالاتم پاسخ گفت.
در خیابان کنار سفارت ما، جمعی از ایرانیان و اعراب برای استقبال جمع شده بودند. لحظهای توقف کردیم. برای جواب احساسات، از ماشین پایین آمدم. خیلی شلوغ کردند و دور من جمع شدند. برای ملاحظه حال حافظاسد، زود به ماشین برگشتیم. به قصر «تشرین» در دامنة کوه قاسیون که در غرب دمشق امتداد دارد، رفتیم. قصر جالبی است. مدتی طولانی در سالن قصر با حافظ اسد مذاکرات معمولی داشتیم. همراهان هم بودند. همة اعضای دولت سوریه به استقبال آمده بودند.
برای استراحت به اتاقها رفتیم. وزرا با ما در این قصر هستند. آقای [عبدالحسین] وهاجی، رئیس کمیسیون مشترک آمد. توضیح مذاکراتش درباره کیفیت وصول طلبهای ما از سوریه را داد. با آقای [محمدکاظم] خوانساری، [مدیرکل اداره شرق عربی و شمال آفریقای وزارت امور خارجه]، درباره برنامهها و آقای [محمدحسن] اختری، [سفیر ایران در سوریه]، در همین موضوع صحبت شد. ناهار را با اعضای خانواده خوردیم. خدمه، همه خانم بودند؛ معمولاً بی حجاب یا بدحجاب، ولی مودب.
بعد از استراحت کوتاهی، برای مراسم ادای احترام به شهدای سوری در جنگ با اسراییل رفتیم و فاتحه خواندیم و تاج گل گذاشتیم؛ دو هزار شهید، عمدتاً از جنگ اکتبر 1967 در آنجا دفن شده است. از مسئول جایگاه [المنیها]، توضیح مختصری گرفتم. در مسیر، از منطقه زینبیّه عبور کردیم. مردم دو طرف خیابان اجتماع کرده بودند.
برای مذاکرات به دفتر اسد رفتیم. آقایان [علی اکبر] ولایتی، [وزیر امور خارجه]، [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] و مترجم، [جواد] ترکآبادی و فاروقالشرع، [وزیر امورخارجه سوریه] بودند. از ساعت پنج و نیم تا نُه شب مذاکره کردیم؛ به جز یک ربع ساعت برای خواندن نماز مغرب و عشا.
مذاکرات خیلی دوستانه و صمیمی بود. بیشتر درباره وضع عراق و بحران خلیج فارس صحبت کردیم. آقای اسد معتقد است، آمریکا خواهان حذف صدام است، ولی نمیخواهد حکومت آیندة عراق، اسلامی و تحت تأثیر ایران باشد؛ به همین
جهت با حاکمیت معارضین فعلی موافق نیست و دنبال کودتای نظامی است که رژیمی متمایل به آمریکا را بیاورد.
سوریها از مذاکره سران کردها با صدام ناراضی بودند، چون بدون اطلاع آنها انجام شده بود. بیشتر وارد بحث مسئله فلسطین و هدف [جیمز] بیکر، وزیر امورخارجه آمریکا از مذاکرت شدیم که به جلسه بعد موکول شد. برای مهمانی شام با هم به قصرالقاعه رفتیم؛ قصر جالبی است. با معماری سوری تزئین شده و سالن و اتاق تشریفات زیبایی دارند. نطقهای دو طرف گرم و دوستانه بود.[3] جمع زیادی از شخصیتهای سوری دعوت داشتند.
مجمع علمای لبنان از اهل سنت و شیعه، [شامل هیئت علمای جبل عامل، هیئت علمای بقاع، تجمع علمای مسلمین و لقاءالعلمای بیروت] آمدند، وضعشان را پرسیدم. شعری در مداحی و خوشامد خواندند و از خدمتهای انقلاب ایران برای اسلام، در جهان و لبنان تشکر کردند.
آقای احمد جبرئیل، [دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین] و یارانش آمدند. از وضع خودشان اظهار نگرانی کردند. در بحران خلیج فارس به نفع صدام حرف زدهاند و باعث خشم و قهر سوریها شدهاند. نگران آینده خود و فلسطین هستند؛ به حافظ اسد گفتم، قرار شد به آنها محبت کند.
مسئولان جبهه القائه فلسطین آمدند. از آینده فلسطینیها اظهار نگرانی کردند و برای تشکیل جبهه کامل از همه فلسطینیها و حفظ سازمان آزادیبخش، تقاضای کمک کردند. به آنها اطمینان حمایت دادم؛ راضی رفتند.
شیخ سعید شعبان، [رهبر جنبش توحید اسلامی] آمد. از مواضعی که در بحران خلیج فارس، به نفع صدام گرفته شرمنده است و از عکسالعمل سوریها که به او فشار آوردهاند، شکایت داشت. نزد اسد شفاعت کردم؛ پذیرفت. آقای شیخ مهدی شمسالدین، [رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان] آمد؛ او هم از مواضع خود در مقابل سیاست ما در لبنان، شرمنده است. ابراز وفاداری کرد و خواستار کمک به حل مسئله گروگانها شد و از جریان جاری در لبنان ابراز رضایت کرد.
کاردارمان در لبنان آمد. پیام رئیسجمهور لبنان را آورد که خواسته است مستقیم با او کار کنیم؛ قبول کردیم. آقای [محمدحسین] رضایی مسئول سازمان حج آمد. از عربستان آمده است. از پیشرفت کار راضی است. ملک فهد قول داده که جای مناسبی برای انجام مراسم برائت [از مشرکین] بدهد.
نماز جماعت را با کارکنان سفارت خواندیم و برایشان صحبت کوتاهی کردم.[4] با آنها در سفره شام شرکت کردم، ولی شام نخوردم، چون قرار بود با حافظ اسد شام کاری داشته باشیم.
مطابق معمول سوریها، شام خیلی طول کشید: تا ساعت دوازده و نیم شب. ضمن صرف شام، مذاکرات خصوصی خوبی با حافظ اسد داشتیم. درباره کم و کیف کمک کشورهای نفتی خلیج فارس به سوریه در جریان بحران خلیج فارس، مدعی بود که علیرغم شایعات، کمکها کم است. تعهدات قبلی خود را در مورد کمک به کشورهای خط مقدم با اسراییل که در جریان جنگ ایران و عراق قطع شده، تکمیل کردهاند و مبالغ کمی هم اخیراً دادهاند، ولی قرار گذاشتهاند که در آینده بیشتر بدهند. گفتم چرا شایعات را تکذیب نمیکنند. گفت شاید در آینده جبران کنند. گفتم شاید آمریکا مانع میشود؛ منتفی ندانست.
به مقر برگشتیم. عفت هم آمده بود. آنها هم از مهمانی خانم اسد راضی بودند. اخوی محمود آمد. یک رادیوی کامپیوتری آورده بود، استفاده شود که بالاخره نتوانستیم رادیو ایران را بگیریم. دو کانال تلویزیون سوریه را گرفتیم. اهمیت زیادی به سفر ما دادهاند و بیشتر برنامهها در این خصوص بود. دیروقت خوابیدیم.
[1] - آقای هاشمی هدف از سفر را گفت وگو با مقامات سوریه و ترکیه درباره بحران خلیج فارس، وضعیت آوارگان عراقی و بسط و گسترش روابط دوجانبه ذکر کرد و گفت: «مسایل خاورمیانه از جمله اوضاع لبنان و مساله فلسطین در دیدار هیات ایرانی با مسئولان سوری مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.»
[2] - آقای هاشمی در این مصاحبه گفت: «مسایل فراوانی در منطقه وجود دارد که لازم است سران دو کشور در مورد آنها بحث و تبادل نظر کنند. مهمترین هدف از این سفر دیدار و گفت و گو با آقای حافظ اسد «رییس جمهور سوریه و سایر مسئولین این کشور است.» آقای حافظ اسد نیز به خبرنگاران گفت: «آقای هاشمی رفسنجانی میهمانی عزیز است و من به نام خود، رهبری و ملت سوریه، به ایشان خیرمقدم می گویم و شک ندارم که ما گفت و گو های بسیار وسیعی با یکدیگر خواهیم داشت. من اطمینان دارم روح دوستی و برادری بر جریان مذاکرات حاکم خواهد بود و امیدوارم که نتایج این مذاکرات به مصلحت دو کشور و دو ملت باشد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه های سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392
[3]- در بخشی از این سخنرانی آمده است: «جناب آقای حافظ اسد و حضار محترم! بسیار خوشحالم که توفیق دیدار برای کشور دوست و برادر سوریه را به دست آوردم. بهراستی خود را در این مجموعه زیبا و این دیار، هیچگاه بیگانه احساس نمی کنم و روابط معنوی و عمیق میان دو ملت مسلمان، پیوندهای دوستی جنابعالی و مقامات سوریه با مسئولان جمهوری اسلامی، از دلایل مهم اثبات دوستی است. مناسبات دیرینه میان دو کشور و دوران مبارزات انقلاب اسلامی ایران از نوبرانگیخته شده، پیوندی که سرچشمه آن نه تنها فقط همیاری و همکاری است، بلکه محدود کردن دو کشور در موارد بسیاری از مسائل منطقه ای که بخواهیم و هر چه جلوتر که برویم، ضرورت حفظ این پیوندها و گسترش بیش از بیش آن بیشتر جلوه گر می کند.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی های سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392
[4]- آقای هاشمی در جمع کارکنان سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و نیز نمایندگان ارگانهای مختلف ایران در سوریه و لبنان، ضمن قدردانی از مواضع سیاسی سوریه گفت: «ما نباید اجازه بدهیم این کشور تضعیف شود. کسانی که اینجا خدمت میکنند، در واقع در منطقهای که یکی از مراکز سرنوشتساز میباشد، مشغول فعالیت میباشند و یکی از مراکزی که سرنوشت آینده امت اسلامی در آن رقم زده میشود، این منطقه است که شامل سوریه و لبنان و اطراف این دو کشور است. بههمان اندازه که این منطقه حساس است خدمتگذاری هم از حساسیت ویژهای برخوردار است و ما باید آگاه و هشیار و اهل مطالعه باشیم و بر مسایل منطقه اشراف کامل داشته باشیم. ما حدس میزنیم که آنچه تا حال در عراق و کویت و خلیجفارس اتفاق افتاد، برای اهدافی دیگر بوده که یکی از این اهداف لبنان و فلسطین است که تابهحال نتوانستهاند بهاهداف اصلی خود دست یابند. اهداف اصلی آنان انهدام حزب بعث عراق نبود و نیست زیرا انهدام حزب بعث عراق چیزی را بدست نمیدهد. رژیم عراق در خدمت آمریکا بود و یکی از بزرگترین خدمتهای حزب بعث بهآمریکا جنگ با ایران و از بین بردن نیروهای انقلاب بود. حتی در این منطقه رژیم عراق به نفع آمریکا کار کرده و به میشلعون و سمیرجعجع کمک مادی و تسلیحاتی کرد. ما باید هشیار باشیم تا اهداف بعدی استکبار در منطقه جامه عمل بهخود نگیرد. نیروهای اسلامی و ملی لبنان و فلسطینیها همه باید متحد باشند.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی های سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392