خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
یکشنبه 25 اسفند | 10 رمضان 1412 15 مارس 1992
دیشب باران خوبی باریده و امروز هم تا شب ادامه داشته است. هنوز هم که ساعت ده شب است، میبارد. [آقایان کارلوس آلبرتو و هانس اندرسون]، سفیران برزیل و سوئد، برای تقدیم استوارنامه آمدند؛ صحبتها تشریفاتی بود. آقای [شیخ حسین] انصاریان - واعظ- آمد. از شلوغی مجالس سخنرانی خود و خلوتی مجالس دیگران گفت.
شورای جمهوریهای شوروی سابق داشتیم؛ هر یک از مسئولان مربوط درباره اقدامات خود و برنامههای آینده و مشکلات و نیازهای کار و تأسیس بانک، گمرگ، خط هوایی، زمینی و دریایی و تجارت، مخابرات، فیلم و سریال و اخبار و اعزام مبلغ و دادن اعتبار گزارش دادند
عصر هیئت دولت جلسه داشت. گزارش کمیسیونها، آییننامههای بودجه و صدور احکام برای کارکنان دولت در دستور بود. افطار میهمان رهبری بودم. درباره تبلیغات انتخابات آینده، مسائل اقتصادی و امنیتی کشور، تهدیدهای آمریکا و شیطنتهای صلیبسرخ و نزاع ارامنه و آذریها و ایذاءهای ترکیه مورد مذاکره کردیم.
پاسداران رهبری، به ایشان شکایت کردهاند که محافظان من، امتیازات زیادی مثل منزل، راحتی بیشتر، حق مأموریت بیشتر، وام و خرید سفر کیش و نظایر آن میگیرند؛ توضیح دادم. اغراق شده است. آقای ولایتی گزارش داد که دو هیئت آذری و ارمنی برای آتشبس موقت به توافق رسیدهاند.