خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
چهارشنبه 28 فروردین | 2 شوال 1411 17 آوریل 1991
تحول در مسائل عراق، عمدتاً در پیشنهاد جامعه اروپا به سازمان ملل، برای محاکمه صدام و عدم مخالفت آمریکا و نیز در ورود نیروهای آمریکا به شمال عراق برای ایجاد منطقه امن برای آوارگان در شمال مدار 36 درجه، پیش آمده است. جرجبوش رئیسجمهور آمریکا، به رفع تیرگی روابط با ایران اظهار تمایل صریح کرده است.
رهبری از مشهد تلفنی تماس گرفتند و خبر سلامتی خودشان را دادند. ساعت چهارونیم بعد از ظهر، برای پرواز به سوی استان فارس به فرودگاه رفتیم. عفت، فاطی، فائزه، مهدی، فرشته و بچهها و بعضی از بستگان هم بودند. با حدود یک ساعت تأخیر به خاطر ایراد فنی هواپیما، به سوی شیراز پرواز کردیم.
پس از استقبال رسمی در فرودگاه شیراز، به سوی استانداری حرکت نمودیم. در بین راه به محل بنیاد شهید رفتیم و با خانوادههای شهدا ملاقات کردیم و دلجویی نمودم.[1] در استانداری، شورای اداری استان تشکیل شد.
استاندار و بعضی از مدیرکلها مسائل و نیازها و پیشنهادها را گفتند. نمایندگان استان در مجلس هم همراه ما بودند و مطالبشان را گفتند. چند نفر از وزرا و معاونان هم همراهاند. من هم صحبت دلگرمکنندهای نمودم. عفت و سایر زنان همراه، در محل جداگانهای مستقر شدهاند و ما در استانداری هستیم. هوا مساعد و شهر شیراز تمیز و با طراوت و پُر از گل و بوی بهارنارنج است. شام خوردیم و خوابیدیم.
[1] - آقای هاشمی ضمن دلجویی، خطاب به خانواده شهدا گفت: «اغراق نیست اگر بگویم وقتی با شما ملاقات میکنم تصورم این است که سبک شدهام، مقاومت شما در من نیز تأثیر میگذارد. ما از شما کسب نور و فیض میکنیم. هیچ بخشی از جامعه ما به اندازه این بخش حق سرافرازی ندارد، شما نیز این حق را با هیچ چیز عوض نکنید. شنیدهایم و خواندهایم که در گذشته خانوادهای که شهیدی را تقدیم میکرد تا چند نسل خود و بستگانش را بیمه اعتباری و افتخاری میکرد و به آن میبالیدند و این اعتبار حالا به شما رسیده است.»