خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
سه شنبه 21 آبان | 4 جمادی الاول 1412 12 نوامبر 1991
صبح جمعی از پرستاران آمدند. دکتر [رضا] ملکزاده [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، گزارش وضع پرستاران و نیازها را گفت و من صحبت تشویقآمیز نمودم.[1]
روحانیت کرمان آمدند. [آقای سیدیحییجعفری]، امامجمعه [کرمان]، از سوی آنها صحبت کرد و من مقداری از اوضاع کشور گفتم و سیاستهای دولت را
توضیح دادم؛ در بین آنها جمعی از دوستان دوران تحصیلم بودند که بعد از جلسه، با آنها خوشوبش کردم. آقای [سید داود] مصطفوی، امامجمعه بندر انزلی آمد. دخترش در کنکور رد شده و دچار ناراحتی شده است. برای ورود او به دانشگاه آزاد اسلامی استمداد کرد؛ گفتم دانشگاه آزاد هم کنکور دارد.
عصر شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در دفترم جلسه داشت. هشت نفر عضو جدید برای شورا انتخاب کردیم. همچنین راجع به نمایندگان تهران در انتخابات آینده تصمیمگیری شد.
شب حمام گرفتم و تا ساعت هشت شب کار کردم. به خانه آمدم. آشیخ حسین هاشمیان آمد و برای اجرای طرح انتقال آب به رفسنجان استمداد کرد و برای کاندیدا شدن محسن در انتخابات مجلس در رفسنجان اصرار نمود. از دادگاه ویژه روحانیت و بیت رهبری انتقاد داشت و از من برای ملاقات با سران تندروها جهت مذاکره، برای اصلاح ذاتالبین وقت خواست.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «بیتردید شعله مقدسی در وجود پرستاران وجود دارد که این حرفه مقدس و معنوی را انتخاب میکنند و از عهده آن برمیآیند. سروکار داشتن مداوم با بیمارانی که درد میکشند و همچنین برخورد با بستگان مضطرب آنها کار سادهای نیست و نیاز به روحیه قوی، آمادگی و صلابت دارد. بیشک پرستارانی که در این حرفه مقدس اشتغال دارند، از ویژگیهای قابل قبول انسانی برخوردارند که بهآنها بهخاطر منزلت اجتماعیشان تبریک میگوییم. پرستاران هرچند در ازای کار خود حقوق دریافت میکنند، اما نکته مهم در مورد آنها انتخاب شغل است. اینکه انسان بطور مستمر با بیماران سروکار داشته باشد از روحیه خوب انسانی او حکایت دارد و قطعاً جامعه ما این را درک میکند. اجر مادی آنها با اجری که خدا بر آنان در نظر گرفته قابل مقایسه نیست و مطمئن باشید آنچه در پیش خدا دارید خیلی بیشتر از آن چیزی است که در دنیا نصیب شما میشود.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392