خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی

 یکشنبه 19 آبان |  2 جمادی الاول 1412 10 نوامبر 1991

 تا ساعت نُه صبح کارها را انجام دادم. مطابق معمول روزانه، خواندن گزارش‌ها، استماع اخبار داخلی و خارجی و انجام کارهای جاری دفتر و جواب تلفن‌ها وقتم را گرفت.

آقای صباح زنگنه آمد. عازم عربستان سعودی است؛ اخیراً به‌عنوان سفیر [و نماینده دایم] ایران در مرکز سازمان کنفرانس اسلامی در جدّه منصوب شده است. درباره برنامه مسئولیت جدید خود توضیحات داد و نظر خواهی کرد. آقای دانش، به توصیه یاسر آمد؛ اخیراً از مشاورت وزیر صنایع سنگین برکنار شده است. پیشنهادهایی داشت و درخواست همکاری با من در سمت مشاورت و ادعاهای زیاد کارشناسی داشت.

 آقایان [سید محمود] دعایی، [مسیح] مهاجری، [سیدمحمد] اصغری، [سیدمرتضی] نبوی و [غفور] گرشاسبی، مدیران روزنامه‌ها[ی اطلاعات، جمهوری اسلامی، کیهان، رسالت و ابرار آمدند. مشکلات ارزی را گفتند و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به خاطر تبعیض و توجه بیشتر به روزنامه‌های سلام و جهان اسلام[1] شکایت داشتند؛ حمل بر خطی عمل کردن می‌نمایند. درباره احتمال رقابتی کردن روزنامه‌ها و گران کردن آن‌ها مذاکره شد؛ قرار شد بررسی کنند. نصیحت‌شان کردم و از تندروی برحذرشان داشتم.

عصر در جلسه هیئت دولت شرکت کردم. درباره تعاونی‌ها، انتخابات و... مذاکره شد. شب مهمان رهبری بودم. درباره قبول پذیرش سلاح‌های سوری که از کره خریده و با تهدیدات اسراییل، سوریه نمی‌تواند وارد کند، رفتار با ترکیه، تقسیم استان خراسان و مازندران و آذربایجان [شرقی]، وزارت ارشاد، دادگاه ویژه [روحانیت]، فروشگاه‌های بنیاد پانزده خرداد، درخواست سهمیه کالا و هیئت هفت نفره واگذاری زمین مذاکره کردیم. شب به خانه آمدم.

عفت برای شرکت در مراسم سالگرد تاسیس جامعه زینب (س) به حسینیه ارشاد رفته بود. از احساسات و احترام زنان حاضر در جلسه نسبت به خودش گفت.