خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
یکشنبه 12 آبان | 25 ربیع الثانی 1412 3 نوامبر 1991
امروز مرحله دوم مذاکرات فلسطینیها و اردنیها با اسراییل شروع شده است، ولی سوریه و اردن، هنوز از شروع مرحله دوم خودداری میکنند.
آقای رضا گائینی آمد. از مزاحمت یک نفر در مراکز کشاورزیاش شکایت کرد. در سال 1345 با من در زندان بود؛ عضو حزب ملل اسلامی بود. آقای [محمدرضا] واقفی، استاندار اصفهان آمد. گزارش کار و وضع استان را داد و از مخالفت جمعی با برگزاری مراسم بزرگداشت چهارصدمین سال مرکزیت اصفهان شکایت کرد.
مسئولین انجمن حمایت از بیماران کلیوی آمدند. گزارش وضع و مشکلات بیماران و کمبودهای معالجه را دادند؛ متأثر شدم. تشویقشان کردم و قول کمک دادم. فاطی عضو انجمن شده و برایشان ملاقات گرفته است، ولی خودش نبود. آقای سید محمود مرعشی [نجفی] آمد. گزارش پیشرفت کار ساختمان کتابخانه آیت الله مرعشی قم را داد و برای سرعت کار استمداد کرد؛ قول دادم.
آقای [علیرضا] معیری، [مشاور امور بین الملل رئیسجمهور] آمد و گزارش سفر به ترکیه را داد. آقای [تورگوت] اوزال، [رئیسجمهور ترکیه]، وعده داده که مسئله کشتی توقیفی ایران به زودی حل شود. ادعا کرده که مسئله سیاسی نیست و بر اثر گزارش یک کاپیتان، قوه قضاییه اقدام کرده است. از ملاقات با [سلیمان] دمیرل و اوزال فهمیده است که اوزال به فکر مخالفت با امکان تشکیل دولت توسط دمیرل است؛ به این امید که بعد از گذشت 45 روز، مجلس جدید را منحل کنند و دمیرل به فکر ایجاد ائتلاف در مجلس، به قصد اصلاح قانون اساسی و حذف اوزال است. اگر مطلب همین باشد، به زودی دولت منسجمی در ترکیه به وجود نخواهد آمد.
دکتر [محمدحسین] عادلی، [رئیس بانک مرکزی] آمد. از پیشرفتهای اقتصادی و ابتکارات بانکی و پولی و ارزی و کسب اعتبار جهانی اقتصادی گفت و از تندرویهای اخیر اظهار نگرانی کرد. عصر هیئت دولت جلسه داشت. مسئله وزارت تعاون و سود بازرگانی، وانت دو کابینه و... مشخص شد.
شب میهمان آیتالله خامنهای بودم. درباره توسعه مدارس غیر انتفاعی، سازمان حج، دادگاه ویژه [روحانیت]، تهدیدات آمریکا، مذاکرات مادرید و مسائل ناو ترکیه و کشتی مذاکره و هماهنگی شد. به خانه آمدم. فیلم «در انتظار مهتاب» را که در جواب فیلم ضدانقلابی «بدون دخترم هرگز» ساخته شده است، دیدیم؛ خوب است.[1]
[1] - فیلم «بدون دخترم هرگز»، سرگذشت یک زن آمریکایی را نشان می داد که به همراه شوهر ایرانی خود برای زندگی به همراه دخترشان به ایران میآید و زیر فشار رفتارهای خشن، متعصب و وحشیانه مرد و جامعه ایرانی دوام نمی آورد و از مرز ترکیه به آمریکا فرار می کند. در این فیلم، تصویر زشت و نامناسبی از رفتار ایرانیها به نمایش درآمد؛ رفتارهایی که نشان از مردمی میداد که نه تنها بویی از فرهنگ نبردند، بلکه از انسانیت نیز به دور هستند. در این فیلم، مرد به بهانه های گوناگون و در مقابل دیگران، زن را به باد کتک میگرفت و خانواده مرد نیز رفتارهای (Äناشایستی با زن بی پناه داشتند. آزارهای روحی و روانی به زن که چهرهای معصوم نیز داشت و همچنین مشکلاتی که برای دخترش پیش آمد، باعث شد که او با مشکلات زیاد از کوههای کردستان به ترکیه و از آنجا به کشورش آمریکا فرار کند. سازمان صدا و سیما برای روشنگری و پاسخ به این فیلم موهن و توهینآمیز، برنامه هایی را تهیه و پخش کرد. مهمترین برنامه صدا و سیما، مصاحبه ای طولانی با دکتر بزرگ محمودی بود. وی در این مصاحبه، موارد پخششده در فیلم را تکذیب کرد و گفت که همسرش اساساً پدر و مادر او را ندیده است و آنها سال ها پیش از بازگشت او به میهن، فوت کرده بودند. همچنین دکتر محمودی، سازمان سیا را متهم کرد که با برنامهریزی قبلی، بتی را به ازدواج او درآورده است. برنامه دیگر صدا وسیما، فیلم «در انتظار مهتاب» بود که به صورت داستانی، واقعیت اصلی ماجرا را روایت می کرد. پخش این فیلم با استقبال تماشاگران تلویزیون مواجه شد و اثر مطلوبی در افشای توطئه آمریکایی ها داشت. گفتنی است، دکتر بزرگ محمودی تا پایان عمر علیرغم تلاش فراوان، نتوانست دخترش مهتاب را ملاقات کند و در مرداد 1388، ناکام، رخ در نقاب خاک کشید.