جمعه 23 فروردین 1370 | 26 رمضان 1411 12 آوریل 1991
ساعت ده و نیم صبح برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم.[1] شرکت مردم در مراسم راهپیمایی روز جهانی قدس، خیلی وسیع و چشمگیر بود. خبرنگاران میگویند، در تهران جمعیت میلیونی شرکت کردهاند.
خطبهای در مورد فلسطین و دیگری را برای بحران خلیج فارس و عراق ایراد کردم. عصر گزارشها را خواندم. رسمی شدن آتشبس در عراق و مسئله آوارگان عراقی در صدر است.
عصر [آقای حسین مرعشی]، استاندار کرمان و مهدی هاشمینژاد، مسئول صندوق قرضالحسنه رفسنجان آمدند؛ از مزاحمتهای مخالفان گلایه دارند و حق با آنها است.
آقای [غلامحسین] محمدی گلپایگانی، [رئیس دفتر رهبر انقلاب] اطلاع داد که احمد آقا اخیراً به خاطر مخالفت مادرش با مسئولیت سرپرستی حج، میخواهد استعفا دهد و بناست استعفا پذیرفته شود و بهجای ایشان، آقای [عباس واعظ] طبسی نصب شوند. افطار بچهها مهمان بودند. من و عفت ماندیم.
[1] - آقای هاشمی در خطبه اول، به موضوع فلسطین و روز قدس پرداخت و در خطبه دوم، تحلیلی دربارة مسایل منطقه، بحران خلیج فارس و مسایل عراق ارایه کرد. در بخشی از خطبه اول آمده است: «حقیقتاً کارهایی که امروز اسراییلیها با فلسطینیها می کنند، از کارهایی که در قرون گذشته، فرعونیها نسبت به بنی اسراییل میکردند، قساوتمندانهتر است و اگر امروز اسراییلیها، روضه مظلومیت بنیاسراییل در دوران حاکمیت فرعون مصر را برای مردمشان میخوانند، فردا فلسطینیها این روضهها را خواهند خواند و اسراییل و صهیونیسم، درست کاری را میکند که چند قرن در تاریخ خودش، آن را محکوم کرده است. کارهای اینها نسبت به بچه های عرب، به خانه های عرب، مردان و زنان عرب، خیلی بیشتر و بدتر و فجیعتر است. ما راه آزادی فلسطین را بیداری اسلامی امت اسلامی، نه بیداری مطلق، بلکه بیداری اسلامی میدانیم و در عین حال عقیده نداریم که عوامل قومیت و عروبت گرفته بشود؛ چون آن هم باید باشد و همه با هم باشند. ما این موجودیت اسراییل را همان لانه عنکبوتی میدانیم که در قرآن به عنوان سمبل جریانهای ضعیف و متزلزل آمده است و حاکمیت ملت فلسطین و مسلمانها را آن جریان اصلی خدشه ناپذیر باقی و شجره طیبهای که در قرآن می گویند: «اَصلُها ثابتٌ وَ فرعُها فِی السَّمَاء»، از آن تبار میدانیم.»