خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
شنبه 27 مهر | 10 ربیع الثانی 1412 19 اکتبر 1991
ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. به خاطر تعمیر پلها و حرکت مهمانها، مسیر شلوغ بود. ساعت هشت و نیم، برای شرکت در مراسم افتتاح کنفرانس بینالمللی حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین به مجلس رفتم.
قبل از شروع جلسه، آقای [عبدالواحد] موسوی لاری، توضیحاتی از برنامه داد و خبر داد که دیشب رؤسای مجالس چند کشور عربی، برای هماهنگ کردن مواضعشان، جلسه خصوصی داشتهاند و تصمیم گرفتهاند که مسئله رفع محاصره از عراق را در کنفرانس مطرح کنند و از بهجا بودن شرکت در کنفرانس صلح بگویند.
ساعت هشت و سیو چهار دقیقه به تالار رفتیم. بعد از قرآن و سرودها، [آقای مهدی کروبی] رئیس مجلس خیرمقدم گفت وگزارش داد. سپس سخنرانی مفصل افتتاحیه من بودکه مورد توجه حضار قرار گرفت[1] و در طول روز تلفن و پیام تحسین میرسید.
میهمانان به ملاقات رهبری رفتند و من به دفترم. عفت هم که در جلسه بود، به دفترم آمد؛ از کنفرانس و صحبت من راضی بود. دکتر هاشمی [گلپایگانی]، برای دستور جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد.
عصر آقای [سیدکمال] خرازی، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد و توصیه کرد که اعدامقاچاقچیان [مواد مخدر]، به خاطر سوءاستفاده دشمنان، اعلان [عمومی] نشود. شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. به آقای [محمد] یزدی، [رئیس قوه قضاییه]، در خصوص جلوگیری از اعلان اعدامها تذکر دادیم.
در این جلسه تصویب شد که به آذربایجان شوروی اجازه بدهیم، در صورت راهبندی ارمنستان، برای امکان ارتباط دو بخش جمهوری آذربایجان، از جنوب رود ارس، راه امن ایجاد کنند و نیز تصویب شد که آب به کشورهای جنوب خلیج فارس بفروشیم. تا ساعت هفت و نیم شب کار کردم و به خانه آمدم.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «واقعیتهای تاریخ نشان میدهد که اسراییل نمیتواند در منطقه باقی بماند و ماندن اسراییل مشروط بهاین است که آمریکا و کشورهای مقتدر غربی با همین وضعیت و با همین قدرت باقی بمانند و دنیای اسلام و جهان سوم نیز با همین ضعف باقی باشند و امکانات دنیای اسلام نیز برای همیشه در اختیار نیروهای استکباری قرار داشته باشد. اگر ما اینگونه فرض کنیم، دردی را درمان نمینماید، چون در آن صورت همه دنیای اسلام را فلسطین تشکیل میدهد. ما فرزندان قرآن، اسلام، کعبه و کربلاییم. ما تاریخ را بسیار فراتر از این افقی که بهچشم آدمهای کوتهبین میآید میبینیم و فلسطین در محدوده این دیدگاه است که باید ارزیابی شود که میشود. (Äفلسطین جایی است که وقتی اسم «بیتالمقدس» برده میشود، دل یک میلیارد و دویست میلیون جمعیت جهان را میلرزاند. مگر میشود این تقدس را از دل مردم بیرون کشید؟ چنین چیزی امکانپذیر نیست. مگر میشود که از اتیوپی، سودان، شوروی، آلبانی و اطراف دنیا، یهودیها را جمع کنند و به فلسطین اشغالی منتقل نمایند؟! آنها را آنچنان بهاین سرزمین مقدس بند کنند که ارتباط آنها مثل ارتباط مردمی که زادگاهشان فلسطین است و زادگاه اجدادشان و همه مقدساتشان اینجاست؟ آیا رابطه آنها را با رابطه فلسطینیها میتوان مساوی دانست؟ چنین وضعی قابل تحمل نیست.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1370»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392