خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
سهشنبه 19 شهریور | 30 صفر 1412 10 سپتامبر 1991
آقای [جمال] ساداتیان، گزارش عملکرد تامین نیازهای عراقیهای مقیم ایران را داد. آقای [محمدباقر] حکیم، [رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق]، دیروز از عدم تامین نیازها گله کرده بود. آقای [عبدالله] نوری، [وزیر کشور] آمد وگزارش امور کشور را داد. گفت باقیمانده آوارههای عراقی در ایران، حدود هفتاد هزار نفر هستند که به تدریج کم میشوند. همچنین گفت، حدود یکمیلیارد تومان از ماشینآلات عراقی که توسط آوارگان به ایران آمده، توسط وزارت کشور خریده شده است؛ تنخواهگردان از من گرفتهاند. راجع به انتخابات و کمک به نیازمندان کادر وزارت کشور استمداد کرد.
با آقای [محمد] یزدی، [رئیس قوه قضاییه] و رهبری، درباره خوابگاه تخلیه شده دانشجویان صحبت کردم. آقای [علیرضا] مُعیری، [مشاور بین الملل رئیسجمهور] آمد. گزارش سفر به آفریقا برای ابلاغ پیام من در مورد فلسطین را داد و از بینظمی در مراسم جشن افتتاح «نهرالصناعی» [= رودخانه بزرگ مصنوعی] لیبی گفت.
اعضای هیئت مدیره روزنامه کاروکارگر آمدند. نصیحتشان کردم که تندروی نکنند. آقای [سیدکمال] خرازی، [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد وگزارش مذاکره با دبیرکل [سازمان ملل] و کمک به آزادی گروگانها و [اجرای کامل] قطعنامه [598] را داد.
عصر دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر به الجزایر، یمن و غنا را داد. از رفتن به ایتالیا، برای شرکت در مراسم گرفتن مدال صلح، منَعاش کردم؛ براساس نظر رهبری، به خاطر حضور آمریکاییها و مصریها.
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. تا ساعت نُه شب در دفترم کار کردم. آقای رحمتی از حکم دیوان عدالتاداری شکایت کرد؛ وعده رسیدگی دادم.