خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1370 / کتاب سازندگی و شکوفایی

پنج‌شنبه 15 فروردین 1370  |     18 رمضان 1411        4 آوریل  1991

ساعت هشت و ربع به دفترم رسیدم. انبوه آوارگان که از عراق به سوی ایران می‌آیند، مشکل ایجاد کرده است.

آقای [حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] آمد. راجع به انتخابات، قیمت‌ها، تولید فلزات، معادن و مسایل عراق مذاکره شد. آقای [سیدهادی] مدرسی، [رهبر حزب عمل اسلامی عراق] آمد. راجع به مسایل عراق مذاکره شد. استمداد کرد و از کمی توجه به جمعیت او نسبت به جمعیت آقای [سیدمحمدباقر] حکیم گله کرد و برای مذاکره با آمریکا، جهت حل مسایل عراق اجازه گرفت.

[آقای عبدالله نوری]، وزیر کشور به همراه تیمسار [محمد] سهرابی، فرمانده جدید نیروی انتظامی و تیمسار [رضا] سیف‌اللهی، فرمانده حفاظت اطلاعات نیرو و [محمد علی] رحمانی، مسئول عقیدتی سیاسی آمدند. گزارشی از جریان اجرای قانون ادغام نیروهای انتظامی[1] و مسئولیت‌های جدید دادند؛ تشویق‌شان کردم.

[آقای عبدالله نوری]، وزیر کشور و [بیژن نامدار زنگنه]، وزیر نیرو و معاونان مربوط و [محمود حجتی] استاندار سیستان و بلوچستان و نماینده زابل آمدند. آنها خطر تجدید سیل سیستان و احتمال غرق شدن شهر زابل و راه‌های ممکنه جلوگیری را گفتند. به جهاد [سازندگی]، تلفنی گفتم که تعداد زیادی ماشین‌های سنگین برای مقابله با سیل به سیستان اعزام کنند.

دکتر [محمد حسین] عادلی، [رییس بانک مرکزی] آمد. راجع به قیمت ارز حاجی‌ها تصمیم‌گیری کردیم. راجع به مسایل پولی، ارزی و اقتصادی مذاکره شد. به [آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت گفتم که پانصد میلیون دلار نفت، برای تحصیل نقدینگی ارزی پیش فروش کنند.

عصر شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. قرار شد دانشکده مخابرات مستقلی توسط وزارت [پست و تلگراف و تلفن] تأسیس شود. افطار مهمان من بودند.

بعد از افطار به خانه آمدم. بچه‌ها برای مهمانی و مراسم احیاء به خانه اخوی محمود رفته بودند. یاسر از مدینه تلفن کرد. از سفر عُمره اظهار رضایت کرد و گفت فردا برمی‌گردد.