خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1370 / کتاب سازندگی و شکوفایی

دوشنبه 12 فروردین 1370  |    15 رمضان 1411           1 آوریل  1991

سحری خوردم. عفت برای تهیه سحری بیدار شده بود. یاسر برای عُمره در عربستان است. تا ساعت هشت صبح خوابیدم.

با عفت و فاطی، وقت زیادی صرف خواندن پرونده‌هایم کردم که توسط ساواک [= سازمان اطلاعات و امنیت کشور] رژیم سابق، در جریان تعقیب‌ها و بازداشت‌ها و محاکمات از سال 1342 تا  1357 تهیه شده و اخیراً آن را از وزارت اطلاعات گرفته‌ام؛ جالب و خاطره انگیز است. مواد خوبی برای تهیه یک تألیف خواندنی دارد. گزارش‌ها معمولاً برای مقصر شناختن من تهیه شده و سطحی است؛ عمق ندارد. لابد گزارش دهنده‌ها، بی‌سواد و کم تجربه بودند[1].

 عصر بستگان آمدند. آقای [علیرضا] معیری، [مشاور روابط بین‌الملل رییس‌جمهور]، تلفنی اطلاع داد که عملیات سپاه علیه منافقین در ارتفاعات مروارید پایان یافته است؛ جمعی را کشته‌اند و جمعی را به اسارت آورده‌اند و از خودمان هم حدود سی شهید و مفقود داشته‌ایم. گفتم خبر را با توجه به قصد نفوذ آنها به ایران تنظیم کنند و به عراق اعتراض نمایند.