به دفترم رفتم. به خاطر حضور مهمانهای سوری در ایران، برنامه ملاقات نداشتیم. کارهای جاری را انجام دادم و گزارشها را دیدم. با تهدید دو پهلوی عراق، امروز قیمت نفت بالا رفته و از چهلدلار در هر بشکه گذشته؛ این قیمت، در دهسال اخیر بیسابقه است.دکتر حبیبی، [معاون اول رییسجمهور]آمد. راجع به مذاکرات با سوریها و کارهای جاری صحبت شد. ظهر محسن آمد. گزارش سفر به نوق[رفسنجان]، برای ضبط پستهها را
عکس شماره 48 حافظ اسد
عکس شماره 49 حافظ اسد امضای تفاهم نامه
داد؛ یاسر در کشکوئیه پستهها را جمع میکند. قرار شد مهدی برای تکمیل کار محسن برود؛ حدس میزند مجموعاً در نوق و کشکوئیه 15 تن پسته داشته باشیم.عصر هیأت سوری برای دور دوم ملاقات آمدند. ابتدا خصوصی صحبت کردیم؛ بیشتر دربارة ملاقات حافظ اسد با آقای [سیدمحمدباقر]حکیم و مسایل معارضین عراقی که احتمالاً آلترناتیو صدام بشوند. در مذاکرات رسمی، صحبتها تعارفگونه و تشریفاتی بود. سپس معاونان من، آقایان [مسعود روغنی]زنجانی، [معاون رییسجمهور و رییسسازمان برنامه و بودجه] و [حمید]میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور]، تفاهم نامهها را در حضور ما، با طرفهای سوری امضا کردند.سرشب آقای [عبدالله]نوری، [وزیر کشور]آمد. توصیه داشت کمک کنم که شورای نگهبان، برای احتراز از درگیری با رادیکالها، سختگیری نکند؛ آقای [احمد] آذری[1][قمی]، تلفنی برعکس این را خواست. شب تا ساعت یازده، با سوریها، مذاکره داشتیم و شام خوردیم. دربارة لبنان، اردن، اسرائیل، وضع گاز و نفت سوریه، مسایل متفرقه، متن بیانیه مشترک و تشکیل هیأت عالی هماهنگیِِِِِ همکاریها، مذاکره و تصمیمگیری شد. مجموعاً مذاکرات دوستانه و توأم با تفاهم بود. دیروقت به خانه آمدم و خوابیدم.