خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۹/ کتاب «اعتدال و پیروزی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۹/ کتاب «اعتدال و پیروزی»

رحلت آیت الله مرعشی نجفی در قم *** قول حمایت هاشمی به وزیر علوم

  • چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۶۹

چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۶۹  //  ۷ صفر ۱۴۱۱    // ۲۹ آگوست ۱۹۹۰

 

برنامه سفر به استان مرکزی را تنظیم کردیم. گزارش‌ها خبر از تقویت راه حل سیاسی برای بحران منطقه می‌دهد؛ البته احتمال فریب عراق، به منظور گرفتن اتباع خارجی گروگان و آمادگی دیگران برای حمله هم هست. آقای[حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییس‌جمهور] برای امور بازسازی و ارز و آزادگان آمد.

[آقای عبدالعزیز الدالی]، وزیر مشاور در امور خارجه یمن به ملاقات آمد. از حمایت ایران از وحدت دو یمن و موضع اصولی ما تشکر می‌کرد، ولی مقصد عمده او جلب حمایت ما نسبت به عراق بود که برای رفع حصر کمک کنیم. سئوالاتی کردم که جواب نداشت؛ از موضع ضعف و التماس برخورد داشت. به نظر می‌رسد در مقابل محاصره عراق و احتمال حمله نظامی عاجز مانده‌اند و راه چاره‌ای هم ندارند؛ حتی خودشان مجبور شده‌اند که اعلان شرکت در محاصره و اجرای مصوبه شورای امنیت را بنمایند. از او خواستم که برنامه مقاومت و مقابله را توضیح بدهند تا بتوانیم تصمیم بگیریم، برای گرفتن نفت هم استمداد نمود.

دکتر [مصطفی]معین، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] آمد. گزارش وضع آموزش عالی را داد و از پیشرفت کمّی و کیفی کارها راضی است، ولی معتقد است که من حمایت لازم را از او نمی‌کنم؛ قول حمایت دادم. از عِتابی که چند روز پیش در جلسه دولت نسبت به ایشان داشتم، دلگیر است.

عصر با هیأت دولت به مزار امام(ره) رفتیم. احمدآقا استقبال کرد و من و ایشان صحبت کوتاهی داشتیم. در حرم، زوّار احساسات گرمی ابراز داشتند. سپس به زیارت قبور شهدای ۸ شهریور[شهید محمدعلی رجایی و شهید محمدجواد باهنر] رفتیم. به دفترم برگشتم. به خاطرآماده شدن جهت سفر فردا شب، در جلسه هیأت دولت شرکت نکردم.

  با هیأت دولت، مهمان مجلس بودیم. جلسة خوبی بود. آقای [مهدی] کروبی، [رییس مجلس شورای اسلامی] خیرمقدم گفت و چند نماینده سئوالاتی نمودند. من جواب سئوالات را دادم و سیاست نظام را در ارتباط با مسایل جاری منطقه، تسلیم شدن عراق به‌خواسته‌های ما و درگیری عراق و کویت و آمریکا توضیح دادم. شام خوردیم. مراجعات زیادی از طرف نمایندگان داشتیم.

به دفترم برگشتم. خیلی خسته بودم. برای آماد‌گی سفر فردا، دوش گرفتم. وقتی که از حمام بیرون آمدم، آقای [سیدمحمد]میرمحمدی، [رییس دفتر رییس‌جمهور] خبر داد که آیت‌الله [سید شهاب‌الدّین]نجفی مرعشی، [از مراجع تقلید]، شب بعد از نماز فوت کرده‌اند. به همین جهت تصمیم گرفتیم سفر فردا را لغو کنیم. بیانیه‌ای برای تسلیت و اعلان ۳ روز عزای عمومی تهیه کردم.