خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1369/ کتاب «اعتدال و پیروزی»
ماجرای سوالات بی جواب از وزرای پاکستانی *** اصرار بی نظیر بوتو برای سفر هاشمی
سهشنبه 25 اردیبهشت 1369 | 19 شوال 1410 15 می 1990
آقای [محمدحسین]مشایخی، [رییس سازمان تعزیرات حکومتی] آمد. گزارش تعزیرات حکومتی را داد و درباره آینده آن سئوال کرد. آقای [سید محمدحسن]تولایی، [استاندار خوزستان] آمد. گزارش بازسازی خوزستان را داد و برای حُسن اجرای کارها استمداد کرد. جلسه ائمه جمعه و استانداران استانهای مُعین را داشتیم. درباره مبلغ کمک و کیفیت کمک استانها مذاکره و تصمیمگیری شد.
عصر ساعت چهارو نیم، خانم بینظیر بوتو نخست وزیر پاکستان آمد. او صبح وارد مشهد شده بود و پس از زیارت[امام رضا(ع)] به تهران آمده است. حدود یک ساعت و نیم در دفترم مذاکره خصوصی داشتیم، سپس به جلسه رسمی رفتیم و مذاکرات رسمی انجام شد.
برای استراحت به سعدآباد رفتند و ساعت هشت و نیم شب برای مهمانی شام من، به کاخ وزارت خارجه آمدند. قبل از شام، مذاکرات متفرقهای درباره مسایل خصوصی، خانوادگی داشتیم و اوضاع کشورهایمان را سئوال و جواب کردیم. در جلسه خصوصی،
درباره سلاح اتمی صحبت شد. نطق سر میز شام را من و او ایراد کردیم.
[هیأت پاکستانی]، مجموعاً از مذاکرات و پذیرایی راضی بودند و [خانم بینظیر بوتو]، اصرار به سفر من به پاکستان داشت. آنها بهطور جدی، نگران شروع جنگ با هندوستان هستند. معمولاً در سئوال از آمار و ارقام کشورشان، اطلاع نداشتند. ظاهراً وزیرانش در مقابل او خاضع بودند، با اینکه سنشان از او بیشتر است، ولی خودش از عدم انسجام و اعتماد میگفت. دیروقت به خانه آمدم.