خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1369/ کتاب «اعتدال و پیروزی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1369/ کتاب «اعتدال و پیروزی»

چرا سوریه از حمایت ایران دست برنداشت *** درخواست کمک و استمداد جنتی از هاشمی

  • سه شنبه ۳ مهر ۱۳۶۹

صبح، لوح تقدیر استادان و دانشجویان ممتاز را امضا کردم. ساعت هشت و نیم به دانشگاه تهران رفتیم. در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها. به دستور اکید من، برخلاف سال‌های گذشته، دو وزارت «فرهنگ و آموزش عالی» و «بهداشت و درمان» با هم جشن گرفته بودند[1]. انجمن‌های اسلامی هم بیانیه خودشان را قبل از خواندن، به تصویب رساندند.

با قرآن، سرود، گزارش، اعطای جوایز و صحبت من[2]، برنامه تمام شد. از آنجا برای

عکس شماره 50 اهدای جوایز دانشگاهیان

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بدرقه هیأت سوری به سعدآباد رفتیم[3]. با آقای حافظ اسد در یک ماشین به‌سوی فرودگاه[مهرآباد] حرکت کردیم. در راه، حافظ اسد ملاقات و مذاکره خود با صدام را مفصل نقل کرد که در سال 1986،  یک جلسة سیزده ساعته در اَمان[پایتخت اردن] داشته‌اند و بالاخره درخواست صدام را رد کرده و نپذیرفته که از حمایت ایران در جنگ با عراق دست بردارد.

 

در پاویون جمهوری، مصاحبه[4] مشترک داشتیم. پس از بدرقه رسمی، با سان و رژه ساعت 13 رفتند و ما هم به دفتر برگشتیم.

عصر کارهای دفتر را انجام دادم. سرشب آقای [احمد]جنتی، [عضو شورای نگهبان و رییس سازمان تبلیغات اسلامی]آمد. دربارة انتخابات مجلس‌خبرگان گفت و برای [سازمان]تبلیغات[اسلامی] استمداد کرد. شب مجمع تشخیص مصلحت جلسه داشت. کیفرهای تخلف از قانون کار در دستور بود. دیروقت به دفترم رفتم و خوابیدم.