یکشنبه 5 آذر | 26 ربیعالثانی 1410 26 نوامبر 1989
ساعت هفت ونیم صبح به دفترم رسیدم. پاسداران در راه توضیح دادند که چند نفر از محافظان که در جایگاه با من بودهاند و بعضی از حضار آنجا، مثل من دچار خرابی چشم شدهاند و احتمال حرکت موذیانهای را بعید نمیدانند؛ قرار شد پیگیری شود.
آقای محسن رضایی آمد. عازم کره شمالی است. مشورت کرد و خواست محسن هم همراه او باشد. آقای [ابراهیم] رئیسی دادستان انقلاب آمد. درباره تعزیرات حکومتی و مبارزه با منکرات و اموال توقیفی بلاتکلیف نظراتی داشت و مشورت کرد و به نتیجه رسیدیم. به نظرم آمد عاقل و معتدل است. جمعی از جانبازان قبول شده در دانشگاهها همراه جمعی از بسیجیان آمدند؛ برای آنها صحبت شد دستور کار جلسه مجمع تشخیص مصلحت را با آقای میرمحمدی تعیین کردم.
در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. وزرا از مراکز تهیه کالای وزارت بازرگانی اظهار عدم رضایت کردند و رأی به حذف و لغو قانون قیمت گذاری اجناس وارداتی توسط این مراکز دادند.
شب با آیتالله خامنهای جلسه داشتیم. راجع به ضعفهای مرکز تهیه و توزیع کالا و ضررهای آن و همچنین در مورد پخش خبر ابلاغ پیام به رئیس جمهور [پاکستان] از طرف آقای خامنهای در پاکستان که باعث ناراحتی ایشان شده و موضوع تعزیرات و آزادسازی ورود اقلامی که دولت آنها را نمیآورد، صحبت شد.
ساعت نه ونیم به دفترم برگشتم و تا یازده شب کارها را انجام دادم. آقای دکتر [سیدحمید] سجادی برای معاینه چشمم آمد. اثری از مرض ندید. قرار شد برای معاینه بیشتر به مطب برویم.