خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / ، سال 1368 /آرامش بعد از طوفان

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / ، سال 1368 /آرامش بعد از طوفان

امید مردم به روشنایی مشعل های پالایشگاه

  • جمعه ۱۷ آذر ۱۳۶۸
در بازدید هاشمی از خرمشهر چه گذشت؟

 

جمعه 17 آذر  |      9 جمادی الاول 1410                   8 دسامبر  1989

صبح زود بیدار شدم. بعد از نماز به سوی مهرآباد حرکت کردیم. ساعت هفت وربع از فرودگاه همراه جمعی از وزرا و نمایندگان و معاونان و محافظان و خبرنگاران به سوی اهواز پرواز  کردیم. هشت وربع در اهواز نشستیم. استقبال رسمی بود و از همان جا با هلی‌کوپتر به سوی خرمشهر و آبادان رفتیم. در راه از [آقایان جزایری و میردامادی] امام جمعه [اهواز] و استاندار [خوزستان] توضیحات گرفتم.

از محل بیمارستان صحرائی امیرالمؤمنین که پد هلی‌کوپتر دارد، تا خرمشهر با ماشین رفتم. آقای کاظمی فرماندار خرمشهر توضیحات می‌داد. در دروازه خرمشهر گروهی از مردم و کارکنان دولت که به شهر برگشته‌اند، استقبال نمودند.

با ماشین در خیابان‌ها گشتیم و مخروبه‌ها را دیدیم؛ جز صاف کردن چند خیابان و ترمیم چند خانه کم تخریب، چیزی بازسازی نشده است. تعداد کمی از مردم برگشته‌اند. در یک مدرسه دخترانه [فاطمه زهرا(س)] نیمه مخروبه که با هفتاد دانش آموز کار شروع شده، بچه‌ها سرود خواندند و خانم معلم از غربت شهر و مدرسه و ضعف بازسازی توضیح داد.

به محل کارخانه صابون سازی [یاس خرمشهر] رفتیم که مشغول بازسازی‌اند. این کارخانه می‌تواند نصف نیاز صابون‌کشور را بدهد، ولی وابسته به موادی است که باید از خارج بیاید و نبود بندر مشکل آفرین است. گفتند بین بنیاد شهید و وزارت صنایع بر سرتملک آن درگیری است. به گلزار شهدا رفتیم و فاتحه خواندیم. گفتند اخیراً  مردم خرمشهر را که در جای دیگر فوت می‌شوند، برای دفن به این گورستان می‌آورند.

به سوی آبادان حرکت کردیم. در کنار برخی روستاهای مخروبه در حال بازسازی کنار بهمن شیر، تعداد کمی مردم دیده می‌شدند. آنها خواستار تسریع در بازسازی هستند؛ کار خیلی کند است. مردم برای کمک به حفظ نخل‌ها که خیلی آسیب دیده است، کمک خواستند.

در چند جا پیاده شدیم. گوسفند قربانی کرده بودند. احساسات گرمی ابراز کردند. درباره سقف خانه‌های روستائی احداثی، اختلاف نظر وجود دارد. مردم می‌خواهند که تیرآهن باشد و مسئولان می‌خواهند با  چوب پوشیده شود. قبلاً خانه‌ها گلی بوده و اکنون با آجر و سیمان و بتون می‌سازند که خرج زیادی برای دولت دارد. به علت اینکه روستائیان در مهاجرت بوده‌اند، فرهنگ زندگی و توقعاتشان بالا رفته است و به خانه‌های گلی سابق قانع نیستند.

ساعت یازده ونیم ظهر وارد آبادان شدیم. یک ساعت در خیابان‌های شهر گشتیم. کم و بیش خانه‌ها ترمیم شده و بعضی مغازه‌ها باز شده، ولی کار خیلی کند و آرام است. اعتبار کافی ندارند و اعتمادی هم به آینده جنگ و صلح نیست. کمک‌های مردمی هم کم است.

در نماز جمعه در مسجد بهبهانی سابق و موسی بن جعفر(ع)  امروز شرکت کردیم. آقای [غلامحسین] جمی امام جمعه [آبادان] است. در بین دو نماز صحبت کوتاهی برای مردم کردم. از مسجد بیرون آمدیم. قسمتی دیگر از شهر را گشتیم و برای دیدن پل مخروبه و برنامه ساخت پل جدید به طرف حد فاصل بین خرمشهر و آبادان رفتیم. پل را ترمیم نکرده‌اند و پل جدید موقت را برداشته‌‌اند. عبور و مرور از آنجا نیست. تأکید شد که سریعاً پل موقت نصب شود. شکایت بود که سپاه بی جهت قسمتی از منطقه را نظامی و ممنوع الورود کرده است و در آن قسمت از خرمشهر - شرق کارون - که خرابی‌ها کمتر است، کار بازسازی شروع نشده است.

برای ناهار و استراحت به مقر امام جمعه رفتیم. ساعت سه بعد از ظهر  در جمع مسئولان شهر و بازسازی شرکت کردیم و به توضیحات و توقعات گوش دادیم؛ نمایندگان و مسئولان شهر از عدم پیشرفت بازسازی گله مندند، متصدیان بازسازی هم از کمی اعتبارات و هر دو راست می‌گویند. من هم صحبت کردم و رئوس برنامه‌های آینده را بر اساس تسریع در بازسازی گفتم.

به پتروشیمی آبادان رفتیم. درباره کارخانه و بازسازی بخشی از آن توضیحات دادند. سپس بخشی از کارخانه را بازدید کردیم. با اینکه در خط درگیری بوده، خوب بازسازی کرده‌اند. واحدهایی که مواد اصلی را می‌سازند، هنوز بازسازی نشده است؛ مواد از خارج می‌آورند و در عین حال ارزش افزوده دارد. آنها  فقط پی. وی. سی تحویل می‌دهند.

روشنایی مشعل‌های پالایشگاه و پتروشیمی در مقابل عراقی‌ها منظره خوبی دارد و برای مردم امید بخش است. همان جا نماز مغرب و عشاء را خواندیم و با مسئولان شهر آبادان صحبت کردیم. با ماشین به سوی اهواز حرکت نمودیم.

ساعت هشت ونیم شب به اهواز رسیدیم و در مهمانسرای ژاندارمری اقامت نمودیم. در بین راه آقای [غلامحسین] جمی [امام جمعه آبادان] و آقای [محسن] میردامادی استاندار [خوزستان] توضیحات می‌دادند. به خاطر احتمال تعویض استاندار در اثر مخالفت امام جمعه اهواز دمغ‌اند. شام را در جمع همراهان و مسئولان استان خوردیم. برای آنها صحبت کوتاهی کردم. ساعت ده و نیم شب خوابیدیم.