مطابق معمول ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم و ساعت هشت به جلسه رفتم و تا ده و نیم در جلسه ماندم. هیأت بلغاری آمدند و پیام [آقای ژیکوف] رئیس جمهورشان را آودند و بر سفرم به بلغارستان تأکید کردند . از سفرشان راضیاند. رئیس آنها خیلی پر حرف بود و ضمن خواندن پیام رئیس جمهورش، نقل کرد که رئیس جمهور به او توصیه کرده که در مذاکرات با من خیلی حرف نزند و وقت من را نگیرد؛ معلوم شد همان جا هم مشهور به پرحرفی است.
ساعت دو و نیم تا پنج و نیم بعد از ظهر به مجلس رفتم. در مجلس شایع شد که امام گفتهاند با استقراض مخالفند. به دفترم آمدم و به احمدآقا گفتم تا از امام بپرسد. جواب آورد که تکذیب میشود. امام نمیخواهند در مسئله مورد اختلاف بین نخست وزیر و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس دخالت کنند. به اعضای کمیسیون گفتم که پیشنهاد جلسه با نخست وزیر برای تفاهم در خصوص تبصره 29 را بپذیرند.
آقای فروزنده برای ارز مهندسی آمد. تا ساعت هفت و نیم صبح در دفترم کار کردم و از هفت و نیم تا ده و نیم جلسه علنی داشتیم. تبصره 15 پیشنهادهای زیادی داشت، ولی به سرعت پیشرفت کردیم. ساعت ده ونیم شب شام خوردم و به خانه آمدم. باران خوبی میبارید.