خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
مجوز هاشمی به وزیر نفت درباره عربستان چه بود؟ *** اصرار ناطق نوری به هاشمی درباره ریاست جمهوری
شنبه 16 مهر 1367 | 26 صفر 1409 8 اکتبر 1988
به آیت‌الله خامنه‌ای پیشنهاد کردم که در مورد مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در خصوص جلوگیری از رفتن کودکان بدون همراهی والدین به خارج از کشور، تذکری به مجریان بدهند که مانع رفتن کودکان همراه والدین نشوند، گرچه روادید مستقل داشته باشند.
ساعت هشت و نیم به مجلس رفتم. در گزارش‌ها قیام مردم الجزایر علیه حزب حاکم مهم است که منجر به حکومت نظامی و کشتار مردم شده است. بهانه قیام، سیاست‌های جدید اقتصادی است و شبیه آن هم در بعضی از بخش‌های کشور یوگسلاوی هم بوده است.
رئیس مجلس سیرالئون که به دعوت من به ایران آمده، برای ملاقات به مجلس آمد. تا پای آسانسور در طبقه پایین به استقبال رفتم. مذاکره طولانی و دوستانه‌ای داشتیم. خودش و یک نفر از همراهانش مسیحی و سه نفر از همراهانش مسلمان اند. همگی نماینده مجلس‌اند. دو مسیحی جثه بزرگی دارند و مسلمانان اندام و هیکل‌های متعادل؛ به شوخی این را به آنها گفتم. خواست که چند مینی‌بوس برای نقل و انتقال نمایندگان به مجلس سیرالئون هدیه کنیم و نیز برای مجلسشان که بر فراز تپه‌ای ساخته شده و حصار ندارد، حصاری بکشیم؛ گفتم تقاضای مهمی نیست. مذاکرات در حدود تعارفات معمولی و سیاسی بود.
آقای ریاضی آمد. گزارش آمدن هیأت عالیرتبه نظامی چین را داد که با دست باز برای فروش نیازهای تسلیحاتی آمده‌اند و درباره ادامه کار کمیسیون نظارت خریدهای نظامی مشورت کرد. عصر آقای طباطبائی مسئول تبلیغات و انتشارات سپاه آمد. از فرمانده سپاه انتقاد داشت و درباره ماندن در سپاه سئوال کرد؛ در حالی که می‌خواهند او را از کارهای اجرایی و فرهنگی به سمت مشاورت منتقل کنند. گفتم بماند.
آقای [علی اکبر] ناطق نوری آمد. درباره مواضع خط خودشان در مجلس و مسائل جاری مشورت کرد. او اصرار بر پذیرش ریاست جمهوری از سوی من نمود. شب جلسه سران قوا در دفتر نخست وزیر بود. دکتر ولایتی گزارش مذاکرات نیویورک را داد. مدعی است در جلسات خصوصی با دبیرکل، پیشرفت در کار مشاهده شده، گرچه عراق قبول ندارد. به وزیر نفت اجازه داده شد که در حاشیه کمیته اوپک، با وزیر نفت عربستان سعودی برای اصلاح روابط مذاکره نماید. دیر وقت به خانه رسیدم.