شنبه 12 آذر 1367 | 22 ربیعالثانی 1409 3 دسامبر 1988
ساعت هشت و نیم صبح به دانشکده پلیس رفتم. مراسم انجام شد. رژه رفتند. برای آنها صحبت کردم و جوایز افراد اول و دوم و سوم فارغالتحصیلان را دادم و از غرفه کشفیات آگاهی بازدید کردم. توضیحاتی درباره شیوه کشف جرم و شناخت مجرم و ابزار جعلیات دادند. سپس از سیمیلاتور [= شبیه ساز] تعلیم رانندگی و ماکتهای ماشین آموزشگاه بازدید شد و ضمن پذیرایی توضیحاتی گرفتیم. ساعت یازده و نیم به مجلس رسیدم.
آقای [علیرضا] معیری [معاون سیاسی نخست وزیر] آمد. گزارش طرح تمرکز اطلاعات را داد که قرار است در مجمع تشخیص مصلحت مطرح شود. عصر تیمسار ترابی [فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش] آمد. او نوارهایی از اعترافات ضدانقلاب آورد. آقای شهرکی آمد. گزارشی از وضع آب در عراق و احتمال تیره شدن روابط عراق و ترکیه بر سر آب فرات را گفت.
فرماندهان تیپ امام صادق(ع) آمدند. از کمبود روحانی داوطلب برای خدمت در نیروهای مسلح گفتند و پیشنهاد اعزام اجباری طلاب برای سربازی را داشتند. سرشب آقای حسنی سعدی فرمانده نزاجا [= نیروی زمینی ارتش] آمد و گزارش کار داد.
شب جلسه سران قوا در دفتر آقای خامنهای بود. دکتر ولایتی مسائل لبنان و افغانستان را مطرح کرد. قرار شد با [شیخ محمد مهدی] شمسالدین [رئیس مجلس شیعیان لبنان] ملاقات کنیم و وعده حمایت بدهیم و در مورد افغانستان با شوروی وارد مذاکره شویم. اخبار تظاهرات در مرز شوروی و رگههای اسلامی نهضت و نامه امام به گورباچف مطرح شد. ساعت ده و نیم به منزل رسیدم. عفت منزل فاطی بود. خاطرات امروز را نوشتم و خوابیدم.