دوشنبه 14 شهریور | 23 محرم 1409 5 سپتامبر 1988
در منزل بودم. وقتم به مطالعه و استراحت گذشت. مقداری هم به تنظیم کتابخانهام پرداختم. عصر کارها را از مجلس آوردند، انجام دادم. با [آقای غلامرضا آقازاده] وزیر نفت درباره بستن سرچاه نفت آتش گرفته در مرز عراق در منطقه دهلران صحبت کردم. قرار شد با میانجیهای سازمان ملل مذاکره کنند.
عصر یکی از دوستان مهدی آمد. درباره بنیاد شهید و پرونده [اختلاس در شرکت خودروسازی] سایپا توضیحاتی داد. شب بستگان مهمان عفت بودند. ساعت ده شب آقای موسوی اردبیلی اطلاع داد که استعفا نامهای از نخست وزیر به دست ایشان رسیده است. با توجه به اینکه فردا قرار است کابینه ایشان برای اخذ رأی اعتماد در مجلس مطرح شود، تلاش کردم که آقای [میرحسین] موسوی را پیدا کنم تا او را از استعفا منصرف نمایم. معلوم شد رابطه خود را با بیرون قطع کرده است. به احمدآقا هم برای اطلاع به امام دسترسی پیدا نکردم. امام هم استراحت کرده بودند. آقای خامنهای که سر شب از سفر خراسان برگشتهاند، در حال استراحت بودند. گفتم ایشان را بیدار کردند ولی ایشان هم نتوانست به نخست وزیر دسترسی پیدا کنند. آقای موسوی اردبیلی هم نتوانست.