خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
مشورت ولایتی با هاشمی *** درگیری زبانی نیروهای ایران و عراق بعد از آتشبس
سهشنبه 1 شهریور | 10 محرم 1409 23 آگوست 1988
در منزل بودم. [امروز عاشورا است]. آقای [سید عباس] کوثری آمد و برایمان روضه خواند. زیاد گریه کردم و تا ظهر به شدت مغموم بودم. [آقای کوثری] برای [آسفالت] جاده روستای اشنویه به قم استمداد کرد. مقداری از وقت به مطالعه و مقداری به استراحت گذشت. یاسر که دیشب تا صبح در مراسم عزاداری بوده و نخوابیده بود، کسل و نیمه خواب بود. ناهار ظهر را از هیأتهای عزاداری گرفتیم.
دکتر روحانی و سرتیپ جمالی اطلاع دادند که عراقیها به عبور نیروهای ما از نهر دو برج، پس از عقبنشینی عراقیها اعتراض دارند. ناظران سازمان ملل از ما خواستهاند که به شرق نهر برگردیم، نیروهای ما نپذیرفتهاند و عراقیها با نیروهای زرهی آمدهاند، به خاکریز ما چسبیدهاند و بدون تبادل آتش، درگیری زبانی و با مشت و لگد وجود دارد. طرفین از شلیک گلوله خودداری کردهاند و سرانجام قرار شده طرفین به موضع قبلی برگردند.
شب جلسه سران قوا در منزل ما بود. دکتر ولایتی و [محمد جواد] لاریجانی آمدند. گزارش کار کمیسیونهای قطعنامه را دادند و برای سیاست مذاکرات در ژنو مشورت کردند. قرار شد اگر وزیر خارجه عراق نباشد، دکتر ولایتی هم نباشد و همسنگ فرد عراقی انتخاب شود. همچنین قرار شد پیشنهاد شوروی در خصوص کمک در حل و فصل اختلافات رد نشود. برای تحسین روابط با کشورهای جنوب خلیج فارس هم اقدام شود. به دکتر ولایتی توصیه شد که به عراقیها اطمینان داده شود که ما خواهان صلح هستیم.
بعد از جلسه با احمدآقا درباره سیاستهای داخلی رفاهی و توزیعی و اقتصادی پس از جنگ و وزرای مربوط مذاکراتی داشتیم. فاطی که به مادرش در تهیه غذای مهمانها کمک میداد، انگشت خود را سخت مجروح کرد.