شنبه 21 خرداد | 26 شوال 1408 11 ژوئن 1988
بعد از نماز صبح، به اخبار رادیوهای خارجی و اخبار داخلی گوش دادم. مقداری مطالعه کردم: کتاب مسائل مسلمانان در شوروی (آسیای مرکزی).
مطابق معمول گلف، صبحانه را در ساعت هشت صبح خوردیم. سپس آقایان روحانی و رضائی و شمخانی و صفوی و سنجقی و افشار آمدند. درباره نیازهای جنگ صحبت شد و همه متفق القول بودند که اگر با آهنگ و امکانات فعلی بخواهیم بجنگیم، نباید به جنگ ادامه دهیم؛ زیرا در این صورت ابتکار عمل دست دشمن است و برای ادامه جنگ، ناچاریم وضع فوقالعاده در کشور برقرار کنیم و نیروها و امکانات بسیج شود. مشکل عمده را در سازماندهی و جذب امکانات و نیروها و به کارگیری آنها میبینم؛ قرار شد سپاه طرحی تهیه کند و به ستاد کل بدهد.
آقای [محمدباقر] ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان آمد. به خاطر ندادن امکانات میخواهد کنارهگیری کند و میگوید نیروی زمینی سپاه، ابزار لازم را برای به کارگیری نیروهای طالبانی و حرکت اسلامی در اختیارشان قرار نمیدهد و آنها حاضرند در خط بمانند یا داخل عراق بروند و از عدم هماهنگی سازمانهای مربوطه نالید. معمولا همه سازمانها از تداخل وظایف و مداخله دیگران ناراضیاند و این نشان عدم شکلگیری کامل نظام است.
فرمانده نزاجا [نیروی زمینی ارتش] را خواستم. با دو نفر از افسران ارتش آمدند. بر تقویت پدافند منطقه زید که احتمالا به زودی مورد حمله دشمن قرار خواهد گرفت، تأکید کردیم. از کمبودهای نبرد گفت و برای نجات نیکفر و پرداخت حقوق عقب افتاده سربازان استمداد کرد.
ساعت یازده و نیم همراه دکتر روحانی و سنجقی و محافظان به سوی دزفول حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود و ماشین جوش میآورد. در پایگاه دزفول، ناهار و نماز و استراحت و مذاکره با آقای سرهنگ رمضانی فرمانده پایگاه داشتیم.
عصر به محل سد دز رفتیم. رئیس سد توضیحات کافی درباره سد داد. از محل کلید خانهها و تونلها و دریاچه و نیروگاه و اتاق فرمان و دریچهها بازدید کامل کردیم. نسبتاً مرتب و منظم بودند. چند بار توسط عراقیها بمباران شده ولی آن را بازسازی کردهاند. عمدتاً کلید خانهها و تاسیسات باز بمباران میشود. خود سد به آسانی آسیب نمیبیند و نیروگاه زیر زمین است. شام را در محل باشگاه کارکنان، مهمانشان بودیم. یکی از خانوادههای شهید آمدند و پولی هم برای جبهه آوردند. میگفتند از همان شهرک سد، بیش از سی نفر شهید دادهاند. این سد 520 مگاوات برق میدهد و معدل آب خروجی، بیش از نیاز مصرف کشاورزی است.
به پایگاه دزفول برگشتیم. آقایان شهبازی، ستاری و غلامی آمده بودند. درباره سایتهای هاگ و رادارها و ستاد و تعمیرات مذاکره شد. خبرگزاری عراق و سعودی به دروغ خبر دادهاند به مقر من حمله شده است. لابد برای تلافی خبر حمله به مقر صدام در تکریت گفتهاند.