دوشنبه 5 اردیبهشت | 8 رمضان 1408 25 آوریل 1988
بعد از سحر دیگر نخوابیدم و نامه به امام را برای بررسی در جلسه سران تکمیل کردم. ساعت هشت و نیم صبح، برای شرکت در جلسه شورای عالی پشتیبانی جنگ به دفتر آیتالله خامنهای رفتم. درباره اعزام نیرو به جبههها بحث شد. گفتند سطح اعزام خوب است و قرار شد تبلیغات برای تداوم اعزام ادامه یابد. مصوبات زیادی برای هموار کردن راه جنگ داشتیم.
بعد از جلسه با نخست وزیر درباره نامه تهیه شده مشورت کردم. قرار بر این بود که ما دو نفر نامه تهیه کنیم. ایشان هم قرار شد تهیه کنند.
نزدیک ظهر به مجلس رفتم. آقای [ابراهیم] سنجقی برای گزارش امور جنگ آمد و آمار تلفات عملیات والفجر 10 و بیتالمقدس 3 و 4 را آورد؛ خیلی نیست. او از سپاه دفاع و تعریف کرد. آقای دکتر [علی اکبر] ولایتی [وزیر امور خارجه] آمد و گزارش سفر به سوریه را داد. راضی است و معتقد است سوریه نمیخواهد حزبالله را تضعیف کند؛ از مواضع آنها راضی است.
مولوی اسحاق مدنی نماینده سراوان آمد. برای دور بعد رأی نیاورده و مدعی است نیروهای ضدانقلاب و بی تفاوتها فعال شدهاند و این مسأله در موارد زیادی از حوزههای انتخابیه به خصوص در کردستان و بلوچستان که اهل سنت زندگی میکنند، ادعا شده است.
عصر فرماندهان نیروی دریایی سپاه آمدند. از نداشتن قایقهای مناسب و شناورهای مورد نیاز و اسلحه لازم برای مقابله با آمریکاییها نالیدند و گفتند که آمریکا و کشورهای جنوب، اخیراً خیلی مزاحم و فعال شدهاند. گفتم بعد از این، برای هر مورد عملیات اجازه موردی لازم است.
آقای [منوچهر] متکی، سفیرمان در ترکیه آمد. مدعی است اختلاف بین [تورگوت] اوزال [نخست وزیر ترکیه] و نظامیها جدی است و احتمالاً آمریکاییها به نفع نظامیان، دارند به اوزال فشار میآورند و یکی از موارد اختلافشان، دخالت نظامی در عراق برای تصرف کرکوک است که نظامیها طرفدار آن هستند و اوزال مخالف است. گفتم برای آزادی پاسداران که اخیراً در ترکیه بازداشت شدهاند، اقدام کند.
آقای ریشهری [وزیر اطلاعات] آمد. گزارش اطلاعاتی و امنیتی داد و از آثار منفی انشعاب در جامعه روحانیت مبارز صحبت شد. او طرحی برای تحرک سیاست خارجی داشت.
برای افطار به خانه آمدم. بحث محیط خانوادگیمان هم مسئله انتخابات و درگیریهای خطی است که اکثراً از آن ناراضیاند. شب آقای سید محسن طباطبائی برای چارهجویی در مورد حقوق بازنشستگی سردفترها آمد. زود خوابیدم.